راهکارهای روانشناختی در مداخله در بحران ها
مدلهای مداخله بحران راهبردهای کلی را فراهم می کنند. اما لازم است کاربران روش مداخله، انعطاف لازم را در توجه به موقعیت ناگهانی و نیازهای خاص درمانجویان داشته باشند.از آنجا که هیچ دو موقعیت بحرانی همانند نیستند، لازم است کاربران با شرایط هماهنگ شوند. بیشتر مدلها بر اساس مدل بنیادین کاپلان (1964) بنا نهاده شده اند. این مدل بخصوص به مراحلی تقسیم می شود که برای پاسخگویی بحران عمومی ضروری است. در هر صورت باید محتاط بود تا از الگو بعنوان راهنما استفاده شود و نه کنترل کننده درمانگر.
یک موقعیت بحران مشابه در افراد مختلف می تواند در بعضی از درمانجویان تنها نیاز مداخله کمتر از یک ساعت را ایجاب کند و در سایرین نیاز به درمان درازمدت را.
تاکید بر این است که مدل مداخله در جهت رفع سریع مشکل درمانجو با حداقل جلسات ممکن عملی باشد (مک جی 1976 به نقل از دونالد ویگر و کتی. هاروسکی2003) به قانون هنسل اشاره می کند که: تاثیر مداخله بحران متناسب است با شرایط زمان و مکان وقوع بحران. لذا سرویس های مداخله باید به گونه ای آماده شوند که به راحتی قابل دسترسی باشند.
بنا بر فوریت کمک های مورد نیاز، مددکاران بحران، نقشی متفاوت را نسبت به روان درمانگران سنتی ایفا می کنند.
در ادامه توصیف خلاصه ای از مدلهای مداخله ای بحران ارائه می شود.لازم به ذکر است که این توضیحات بصورت کامل نیستند..
برخی از مدلهابراساس حداقل تعدادملاقات با درمانجو برنامه ریزی شده ،در حالی که بقیه مدلها یک بخش درمانیرا شامل میشوند.
مدل 6 گامی مداخله بحران گرایلیلاند
گیلی لاند (1982) این مدل را یک مدل موثر و کامل مداخله بحران ارزیابی کرد که می تواند برای مددکاران بحران مناسب باشد. اساس این مدل، یک فرآیند حل مساله است که برای هر دو ،کاربران غیر حرفه ای و حرفه ای و همچنین برای استفاده در موقعیت های بحران گوناگون طراحی شده است.
رویه این مدل 6 گامی به دو فعالیت شنیدن (گام 1 تا 3) و عمل کردن (گام 4 تا6)تقسیم می شود.
در واقع این مدل ارزیابی یک بخش جداگانه نیست بلکه یک روند فعال و سیال در طول دوره می باشد.
مدلهای مداخله بحران بطور مداوم روی اهمیت مداخله سریع تاکید دارند. کسانی که در مجاورت مکان بحران قرار دارند نیازمند سریعترین کمک ها هستند.
گام یکم تا سوم؛ (شنیدن)
این گامها شامل رسیدگی و توجه کردن، مشارکت ،مشاهده ، فهمیدن و پاسخ با یکدلی، خلوص، احترام ، پذیرش، بدون قضاوت و توجه می باشند.
گام اول: توصیف کردن مشکل
سوالهای نا تمام از دیدگاه درمانجو ابراز میشود با گوش کردن فعال.به پیامهای کلامی و غیر کلامی توجه کنید.
موارد کلیدی : مشکل را از دیدگاه درمان جوبیینید.
مهارت شنیداری درونی را تمرین کنید (Cormier&Cormier 1991,21-39)مانند یکدلی، صراحت و پذیرش یا احترام مثبت.
گام دوم: اطمینان از امنیت درمانجو
مرگبار بودن، وخامت، ساکن بودن و یا جدیت تهدید را در برابر امنیت فیزیکی و روانی درمانجو ارزیابی کنید. هم مسائل درونی درمانجو و هم موقعیت بیرونی که او را احاطه کرده را ارزیابی کنید، در صورت لزوم مطمئن شوید که آیادرمانجو نسبت به راهکار خود ویرانگر اعمال پیش رانشی (هوسی)آگاه شده است.
موارد کلیدی: خطر فیزیکی و روانی درمانجو را نسبت به خود و بقیه به حداقل برسانید. این کار را به طور مداوم انجام دهید. این گام بعنوان یک عملکرد بنیادین می باشد.
گام سوم: شرایط حمایتی فراهم کنید
به درمانجو اطمینان دهید که مددکار بحرانی یک حمایتگر معتبر است ( با کلمات، صدا و زبان بدن). به او اطمینان دهید که این ارتباط کاملا در جهت حمایت از او، مثبت، پذیرا و بدون قضاوت و سلطه گری خواهد بود.
موارد کلیدی: یک حمایت واقعی و بی ریا را به فرد نشان دهید وساده اندیشانه فکر نکنید که درمانجو احساس می کند که به منظورینسبت به او توجه شده است. بتوانید به او پذیرش بی قید و شرط بدهید، حتی اگر او متقابلا این کار را انجام ندهد. ممکن است کس دیگری نباشد که به این صورت مورد پذیرش درمانجو قرارگیرد.
گام چهارم تا ششم: عمل کردن
با توجه به نیازهای ارزیابی شده درمانجو و در دسترس بودن حمایت های محیطی، این گامها شامل در ارتباط بودن در مداخله به صورت مراحل غیر مستقیم، مشارکتی و مستقیم می باشد.
گام چهارم: آزمودن راهکارها
به درمانجو در کشف گزینه های در دسترس او کمک کنید. . با کپی کردن مکانیزم ها و افکار مثبت، جستچو را برای حمایت های موقعیتی فوری میسر کنید.
موارد کلیدی: فرصت های گوناگون زیادی را کشف و پیشنهاد کنید. اجازه دهید تا درمانجوبفهمد که ممکن است انتخاب های متعددی وجود داشته باشد.
انواع راهکارها شامل این موارد می باشند: 1-حمایت های موقعیتی: افراد آشنای درمانجو که می توانند کمک باشند. 2- مکانیزم سازگار شدن: اعمال، رفتار، یا منابع محیطی که ممکن است درمانجو برای کمک در طول دوره بحرانی استفاده کند. 3- الگوهای فکری مثبت و سازنده: روشهای فکری که ممکن است به درمانجوبرای متفاوت دیدن موقعیت و کم کردن استرس و نگرانی کمک کنند.
گام پنجم: طرح کردن نقشه ها
به درمانجو در طرح نقشه هایی که در گام 4 کشف شدند کمک کنید. جستجو را برای حمایت های موقعیتی فوری، مکانیزم سازگاری، و تفکر مثبت میسر کند.
موارد کلیدی: (با همکاری درمانجو) نقشه ای طرح کنید که: 1- مردم و منابعی که به بازیابی تعادل عاطفی اوکمک می کنند را شناسایی کند. 2- مکانیزم سازگاری را فرآهم آورید، همانند یادگیری و اجرای رفتار مثبت و مقتدرانه ای که درمانجو می تواند کسب کند.3- کنترل و استقلال را افزایش دهید.
گام ششم
به درمانجو کمک کنید که خود را نسبت به انجام اعمال مثبت که می تواند بدست آورد متعهد کند . و واقع گرایانه بپذیرد و به نتیجه برساند.
موارد کلیدی: این در ادامه گام پنچم است که در آن درمانجو متعهد می شد که نقشه را به سرانجام برساند. مددکار پیشرفت درمانجو را دنبال می کند.
مدل مداخله بحران هفت مرحله ای رابرت
مدل رابرت (2000-1991)به گونه ای طراحی شده است که به مردمی که در بحرانهای موقعیتی و روانی حساس قرار دارند و یا هنگامی که از اختلال های استرس عاطفی رنج می برندکمک کند. این مدل به هفت مرحله و یا مجموعه های استراتژیک روشها تقسیم شده است.
مرحله اول: یک کمک همه جانبه را برنامه ریزی و هدایت کنید ( که شامل مرگبار بودن، خطرناک بودن برای خود یا بقیه و نیازهای روانی فوری می شوند).
موارد کلیدی: 1- سطح خطر فوری فرد را ارزیابی کنید. 2- مشخص کنید آیا فرد قربانی یک واقعه می باشد، اگر اینطور بود مشخص کنید که آیا موقعیت بحران احتمال برگشت دارد و یا خیر و همچنین میزان صدمه و تاریخچه این رویداد را نیز ارزیابی کنید. 3- آیا بقیه اطرافیان(مانند فرزندان درمانجو) هم اکنون در معرض خطر هستند؟ 4- آیا وسیله حمل و نقل مورد نیاز است؟ 5- آیا فرد تحت تاثیر مواد مخدر و یا الکل است؟ 6- آیا احتمال رفتار خود آسیبی وجود دارد؟ 7- تاریخچه فرد و سطح فعلی عملکرد سلامت روانی فرد را ارزیابی کنید ( مثلا گرایشات به افسردگی، خود کشی، PTSD، نگرانی، خشونت، و توهم).
مرحله دوم: ارتباط روانی ایجاد کنید، ارتباط برقرار کنید، به سرعت ارتباط خود را تقویت کنید ( با احترام به درمانجو، پذیرفتن، اطمینان دادن و رفتار بی قضاوت).
موارد کلیدی: 1- جوی احترام آمیز و پذیرا را بوجود بیاورید. 2- به وی اطمینان دهید که به او کمک می شود.
مرحله سوم: ابعاد مشکل را اندازه گیری کنید ( که شامل آخرین واقعه ناگهانی نیز می شود).
موارد کلیدی: 1- مشخص کنید چه اتفاقی افتاد که منجربه این گردید که فرد در جستجوی کمک باشد. 2- درباره آخرین سازگاری درمانجو تحقیق کنید. 3- خطرناک یا مرگبار بودن وضعیت را شناسایی کنید. 4- روی زمان حال و مکان حاضر متمرکز باشید و نه روی آینده و مکان دیگر.
مرحله چهارم: کاوش احساسات و عواطف را تشویق کنید
موارد کلیدی: 1- اجازه دهید که درمانجو احساسات خود را بیرون بریزد. 2- تکنیک های گوش دادن فعال را که یکدلی و بازخورد دیدگاه درمانجو را از موقعیت بحران نشان می دهد، با هم ترکیب کنید. 3- با درمانجو با رفتاری بی قضاوت، حمایتگر و پذیرا روبرو شوید.
مرحله پنجم:استراتژیهای سازش کارانه قبلی رابوجود آورید، کشف و ارزیابی کنید.
موارد کلیدی: 1- در یک بحران، استراتژیهای سازگار معمول مردم که ممکن است سازگار یا ناسازگار شده باشند، نمی توانند بازگشت کاربردی مناسبی داشته باشند. 2- شناختن و به اعتدال رساندن (از راه معلومات علمی) مکانیزم های ناسازگاز ناخود آگاه و نیمه خود آگاه درمانجو. 3- یکپارچه سازی درمان بر اساس راه حل ها در این بخش. 4- تمرکز روی انعطاف پذیری درمانجو که توانایی فرد را تقویت می کند تا مشکل را حل کند، یک شبکه اجتماعی را یکپارچه سازد، مشارکت کند و با تجربه رشد کند. 5- خاطرات درمانجو را تقویت کنید که بیاد آورد چگون قدرت هایش درگذشته به او کمک کرده اند. 6- راه چاره و یا کم کاری مکانیزم مشارکتی را کشف کنید. سپس نتایج هر کدام از راه حل های مکانیزم مشارکتی را مرور کنید. 7- با باز اندیشی، مکانیزم های مشارکتی را مشخص کنید و بوجود آورید.
مرحله ششم: در اجرای نقشه عملکرد، کارکرد اجرایی را ترمیم کنید.
موارد کلیدی: 1- راه کارهای ادراکی کمک می کنند که درمانجو کشف کند که چرا و چگونه ادارک های وی (توقعات و اعتقادات) برای واقعه آماده نبودند. 2- درمانجو باید بفهمد که چه اتفاقی افتاد، چرا بحران اتفاق افتاد، چه کسی/ کسانی درگیر بودند، چه چیزی منجر به واقعه شده و نتیجه واقعه چیست 3- یک فهم ادارکی از موقعیت به مشارکت درمانجو در آینده کمک خواهد کرد. 4- به درمانجو کمک کنید تا بفهمد که چطور وقایع بحران با اعتقاداتش، توقعاتش و اهدافش تضاد ایجاد می کنند. 5- به هر ناهمسازی یا تحریف (مثلا نتیجه گیری غیر منطقی یا هراس از فجایع) و یا افکار غیر منطقی توجه کنید. 6- به درمانجو کمک کنید تا این اشتباهات ادارکی را کشف کند بجای اینکه به آنها اشاره کند. 7- منابعی برای کسب اطلاعات جدید فراهم کنید که جایگزین اعتقادات غیر منطقی و خطاهای ادراکی شوند (برای مثال درمان شناختی ادراکی، گروههای حمایتی، تکالیف).
مرحله هفتم:پیگیری کنید و برای جلسات 3 تا6 ماه بعد در را باز بگذارید.
موارد کلیدی: 1-بعد از آخرین جلسه، برای درمانجو در دسترس باشید ( درصورت لزوم). 2-در صورت کنسل شدن جلسات با درمانجو در تماس باشید. یک درمانجو ممکن فشار روانی مجددی از بحران دریافت کند، همانطور که از دیدن روان درمانگر استرس داشت. 3- در سالروز ( ماه یا سال) واقعه، ارتباط با درمانجویان متعددی را درنظر داشته باشید (مثلا قربانیان جرایمی مثل خشونت)؛چرا که ممکن است آنها در آن تاریخ حادثه را تجسم کنند. در صورت لزوم یک جلسه فوری برگزار کنید.
منبع: ناشناس