Category: داستانهای کوتاه آموزنده

یادت باشد : قبل از پرواز در بیرون،در درون خودت پرواز کن! از یاد مبر : وقتی چلچله ها برایت آواز می خوانند فرصتی به…

“پروازاسب” پادشاه پیری در هندوستان ، دستور داد مردی را به دار بیاویزند. همین که دادگاه تمام شد ، مرد محکوم گفت :” اعلی حضرتا…

  حکیمی در بستر مرگ بود. مریدانش به کنارش رفتند تا آخرین سخنانش را بشنوند. اما حکیم با تبسمی بر لب ، راحت دراز کشیده…

استاد شاگردانش را به یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود. بعد از یک پیاده روی طولانی همه خسته و تشنه در کنار چشمه ای…

مسیح از مسیری می گذشت . یک یهودی با او برخورد کرد به محض دیدن مسیح به او فحاشی نمود و گفت : ای پسره…

پادشاهی که بر یک کشور بزرگ حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست. روزی پادشاه…