زوج درمانی

images

تعارض زناشویی

تعاریف متعدد برای واژه تعارض زناشویی ارائه شده است.درمانگران سیستمی تعارض زناشویی را تنازع بر سر تصاحب پایگاه‏ها و منابع قدرت و حذف امتیازات دیگری می‏دانند (براتی، ۱۳۷۵).

از نظر وایل ۱ (۱۳۷۶، ترجمه ارشد)کنش و واکنش دو فرد که قادر نیستند منظور خود را تفهیم نمایند، تعارض یا تنازع نامیده می‏شود.

کلینیک ۲ (۱۳۷۹، ترجمه والی‏پور) معتقد است اختلاف در روابط نزدیک وقتی بوجود می‏آید که نزدیکان کارهایی انجام دهند که ما دوست نداریم یا از انجام کارهایی امتناع ورزند که دوست داریم.

هالفورد ۳ (۲۰۰۱)ضمن بحثی در مورد آشفتگی ۴ روابط زناشویی به گزارش نارضایتی مهم و مداوم در رابطه توسل حداقل یکی از زوجین اشاره می‏نماید.در اینجا منظور از اصطلاح «مهم»تأثیر این موضوع بر کارکرد همسر و منظور از«مداوم»اشاره به اختلافات دائمی می‏باشد.به نظر کاهن ۵ (۱۹۹۲، به نقل از مارکمن و هالفورد، ۲۰۰۵).

هر جا عدم توافق، تفاوت یا ناسازگاری بین همسران وجود داشته باشد، تعارض بوجود می‏آید.السون وفاورز ۶ نیز زوجین متعارض را ناراضی از عادات و شخصیت همسر و دارای مشکل ارتباطی در حوزه‏های گوناگون می‏دانند(فاورز و اولسون، ۱۹۹۲).

چنانچه ملاحظه شد، هرکدام از صاحب‏نظران رویکرد ویژه‏ای به تعارض دارند.هر چند به‏طور کلی مفاهیم ناسازگاری، عدم‏توافق، ستیز وتقابل از عوامل اساسی تشکیل‏دهنده تعارض محسوب می‏شوند.

این عدم توافق می‏تواند در زمینه دیدگاه‏ها، ادراکات، تمایلات، رفتارها، عواطف و نیازها رخ دهد.در مورد تعارض دو دیدگاه متداول وجود دارد و هرکدام از جنبه‏ای به آن می‏پردازند.دیدگاه سنتی ۷ که نظریه‏ای غالب است تعارض را موجب افت و تخریب و مسبب بحران می‏داند و بر پیامدهای مخرب و معایب آن تمرکز دارد؛بنابراین جهت‏گیری این دیدگاه درمان و حل سریع تعارض می‏باشد.از طرف دیگر، دیدگاه تعاملی ۸ اختلاف ادراک و نظرات مختلف و عدم توافق در تصمیمات را موجب بهبود و رشد و رفع نقایص و عامل پویای و تحرک می‏داند(بهارستان، ۱۳۸۳).

بر همین اساس ابتدا به پیامدهای مثبت و آنگاه به تأثیرات سوءتعارض زناشویی پرداخته می‏شود.ترنر ۱ (۱۹۸۲، به نقل از ویکز ۲ و تریت ۳ ، ۲۰۰۱)اصطلاح بهره‏برداری از تعارض را عنوان می‏کند و آن را فرایندی فعال و پویا در جهت استفاده زوج از تعارض و بسنده نکردن به حل مشکل تعریف می‏نماید.به نظر وی تعارض می‏تواند مثبت، مولد و عامل رشد باشد.هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر عبارتند از:

۱-بهره ‏گیری از انرژی به جای سرکوب آن،

۲-استفاده خلاقانه از تعارض در جهت رشد پرسش‏ها و آرای جدید،

۳-برملا شدن احساسات و افکاری که تاکنون مخفی مانده‏اند،

۴-خلق شیوه‏هایی نوین برای مدیریت تعارض توسط زوجین،

۵-ارزیابی مجدد قدرت در رابطه،

۶-خلق یک فضای همکاری و مشارکت،

۷-یادگیری دیدی منطقی نسبت به مسائل و

۸-مذاکره دوباره در مورد قراردادهای دیرین و تغییر انتظارات در رابطه

در زمینه تأثیرات مخرب تعارض می‏توان به پیامدهای جسمی، روانی و رابطه‏ای آن اشاره نمود.از لحاظ روانی، اکثر افراد تعارض در روابط را بی‏نهایت تنش‏زا تجربه می‏کنند (هالفورد، ۲۰۰۱).تعارض با خطر فزاینده انواع اختلالات روانی از جمله افسردگی خصوصا در زنان، سوء مصرف مواد خصوصا در مردان، ناکارآمدی جنسی در هر دو جنس و مشکلات رفتاری فزاینده در فرزندان خصوصا اختلالات رفتاری پسران ارتباط دارد(افاری ۴ ، ۱۹۸۹).

البته ارتباط بین تعارض و اختلالات روانی یک‏سویه نیست.بلکه اختلالات روانی شدید و طولانی نیز احتمال رشد رابطه‏ای لذت‏بخش برای فرد را کاهش می‏دهند.مثلا ازدواج بیماران اسکیزوفرن یا اختلال شخصیت‏ها به احتمال بسیار بیشتری به طلاق می‏انجامد(لنج ۵ ، ۱۹۹۳).

علاوه بر اختلالات روانی، تعارض بر سلامتی جسمی نیز تأثیر دارد.افرادی که روابطی رضایت‏بخش و حمایت‏آمیز دارند در مقایسه با زوج‏های دارای مشکل به احتمال کمتری دچار بیماری‏های مهم می‏شوند و در هنگام بیماری نیز بهتر معالجه می‏گردند.همچنین رابطه مستندی بین درد و رفتارهای سازگارانه با بیماری‏های مزمن و تقویت غیرعمدی رفتار بیماری در روابط دارای مشکل وجود دارد.

به‏ همین‏ ترتیب مشکلات زناشویی تأثیرات مستقیمی بر فرایندهای فیزیولوژیک بر جای می‏گذارد؛از جمله تعارض در رابطه با کاهش ایمنی بدن، افزایش فشار خون و احتمال تصلب‏شرایین رابطه دارد(شمالینگ ۱ و شر ۲ ، ۱۹۷۷).

تعارض زناشویی با پدیده خشونت ۳ نیز مرتبط است.حدود یک چهارم ازدواج‏ها حداقل در یک مقطع با تهاجم فیزیکی بین‏فردی روبرو می‏شوند، خشونت تقریبا همیشه با آشفتگی رابطه ارتباط دارد.

تقریبا سه‏ چهارم زوج‏های درمانده که برای درمان مراجعه می‏کنند، خشونت یک همسر نسبت به دیگری را در یک سال اخیر گزارش می‏کنند(اولیری ۴ ۱۹۸۹، به نقل از هالفورد، ۲۰۰۱).این خشونت غالب اوقات به صورت پرتاب اشیاء، هل دادن، سیلی زدن یا پرتاب کردن می‏باشد.میزان خشونت اوایل رابطه یکی از پیش‏بینی کننده‏های مهم شکست در ازدواج است(هالفورد، مور ۵ ، ۲۰۰۲).

تعارض در روابط زناشویی بر کل رابطه نیز تأثیر دارد.پژوهش نشان می‏دهد زوچین متعارض کمترین میزان رضایت‏مندی از ازدواج و بیشترین احتمال طلاق را نشان می‏دهند (فاورزوالسون، ۱۹۹۲).در ایران نیز از هر ۱۰۰۰ ازدواج حداقل ۱۷۴ مورد آن با رضایت از رابطه، اسنادهای بوجود آمده و استحکام رابطه مرتبط است(کوثرنر ۶ فیتزپاتریک ۷ ، ۲۰۰۲). بنابراین تعارض از جمله مهم‏ترین مباحث در مطالعه ارتباط بین‏فردی و روابط زوجین در نظریه‏های زوج‏درمانی به شمار می‏رود و بررسی آن ضروری به نظر می‏رسد.

 آموزش ارتباط به زوجین

بسیاری از رویکردهای معاصر زوج‏درمانی بر اهمیت حل مشکلات ارتباطی در صمیمیت و سازگاری زوجین تأکید می‏کنند.مرکز مشاوره خانواده آمریکا علت ۷۸% اختلافات زناشویی را مشکلات ارتباطی ذکر کرده است.

آموزش ارتباطات تنها یک رویکرد خاص درمانی نیست، بلکه بخشی از تمام دیدگاهها بوده و به‏خودی‏خود یک رویکرد محسوب می‏شود.در کار با زوجین نیز آموزش ارتباطات از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است، بطوریکه بخش لاینفک زوج‏درمانی آموزش ارتباط بصورت مستقیم یا به شیوه‏ای ضمنی است.به عبارت بهتر زوج‏ها نیاز به آموزشی از نوع مربی و شاگرد دارند تا کاستی‏های خود را اصلاح نموده و شیوه‏های مؤثرتری برای ارتباط بیاموزند(ویکز و تریت، ۲۰۰۱).

به عقیده گاتمن کیفیت تعامل بین زن و شوهرها پیشگوی مهمی برای آشفتگی زناشویی یا طلاق است.مطالعات وی نشان داد زوجینی که ارتباط منفی‏تری با همدیگر دارند، دارای ازدواج نابسامان بوده یا آشفتگی زناشویی در آینده را می‏توان به آنها نسبت داد.وی دریافت زوج‏هایی که درصدد طلاق هستند، در تعاملات زناشویی خود از هیجان‏های منفی بیش از هیجان‏های مثبت استفاده می‏کنند(گاتمن، ۱۹۹۴).

آموزش ارتباط با هدف بهبود روابط زوجی رضایت‏مندانه و پیشگیری از شکست ازدواج در دهه ۷۰ توسعه یافت.برنامه‏های آموزشی ارتباط را می‏توان در سه طبقه وسیع جای داد:برنامه اطلاعات و آگاهی، پرسشنامه‏ها، و برنامه‏های آموزش مهارت.فرض اساسی رویکرد آموزش مهارت این است که برخی افراد مهارت‏های اساسی رابطه زناشویی را اصلا یاد نگرفته و یا فراموش کرده‏اند.بنابراین تأکید این برنامه‏ها بر آموزش مهارت‏های اساسی مانند ارتباط مؤثر است(هالفورد، مور، ۲۰۰۲).

برنامه‏ های آموزش ارتباط می‏تواند در سه سطح به کار روند:

۱)سطح همگانی ۱ :برای تمام افرادی که به‏نحوی درگیر زندگی مشترک هستند یا قصد ازدواج دارند.

۲)سطح انتخابی ۲ :برای افرادی که در خطر بالای مشکلات زناشویی هستند.

۳)سطح نمایان:به عنوان مداخله اولیه در مورد افرادی که دارای مشکلات رابطه‏ای هستند، اما هنوز به مرحله آشفتگی شدید روابط نرسیده‏اند.

اکثر برنامه‏های آموزشی ارتباط به زوجینی ارائه می‏شود که در سطح عمومی قرار دارند و اغلب آنها در مراحل اولیه ازدواج هستند(هالفورد و مور، ۲۰۰۲).و به عبارت دیگر این آموزش‏ها برای همسران خشنود بیشترین نتیجه را دارد، اما حتی همسرانی که دارای روابطی با خطر پایین و یا در مراحل اولیه تعارض هستند نیز می‏توانند از این برنامه‏ها سود ببرند.

برنامه‏ های متعددی به آموزش مهارت‏های ارتباطی می‏پردازند.برنامه بهبود رابطه ۱ گورنی ۲ و همکاران، برنامه پیشگیری ۳ و بهبود رابطه مارکمن و همکاران و برنامه ارتباطات زوجی مینه‏سوتا ۴ توسط میلر ۵ و همکاران از آن جمله‏اند.شیوه گفتگوی مؤثر از اجزاء برنامه ارتباطی میلر، واکمن ۶ نانالی ۷ می‏باشد(میلر و همکاران، ۱۳۸۳، ترجمه بهاری).آنها در رویکرد خود با استفاده از چرخه آگاهی و چرخه گوش دادن به زوجین مهارت‏های حرف‏زدن و گوش دادن مؤثر برای حل اختلافات را می‏آموزند.

برنامه آموزش ارتباطات زوجی مینه‏سوتا:برنامه ارتباطات زوجی مینه‏سوتا چند ویژگی خاص دارد که عبارتند از:ارایه نقشه‏های ساختگی برای آگاهی زوجین از خود و همسر؛ارایه یازده مهارت خاص حرف زدن و گوش دادن برای ارسال و دریافت واضح‏تر و دقیق‏تر پیام‏ها، تأکید بر جنبه‏های رفتاری و نگرشی در زمینه حل تعارض و برقراری رابطه، ارایه فن‏آوری‏های مهارت‏آموزی، و تمرین‏های ارتباطی در جهت به‏کاربستن این مهارت‏ها(میلر، ۱۳۸۳، ترجمه بهاری).

بر طبق این رویکرد هرچند مسائلی که زوجین با همدیگر درباره آن صحبت می‏کنند مهم است، اما از آن مهم‏تر، تعیین کیفیت رابطه، یعی نحوه گفتگوی آنهاست.در این راستا با معرفی چرخه آگاهی یعنی طرح و نقشه‏ای که به فرد کمک می‏کند تا آگاهی خود را درباره مشکلات تشخیص و گسترش دهد به آموزش مهارت‏های حرف زدن با استفاده از این چرخه پرداخته می‏شود.

این مهارت‏ها عبارتند از:حرف زدن از طرف خود، توصیف اطلاعات حسی، بیان افکار، در میان گذاشتن احساسات، بیان خواسته‏ها و مطرح نمودن اقدامات، در ادامه به پنج مهارت قدرتمند گوش دادن پرداخته می‏شود تا توجه فرد به آگاهی همسرش جلب شود. توجه کردن، تصدیق نمودن، دعوت کردن، خلاصه کردن و سوال کردن پنج مهارت کلیدی گوش دادن هستند.

آنگاه ضمن آشنا نمودن زوج با شیوه‏های متداول و ناکارآمد در برخورد با تعارض زناشویی و الگوهای حل تعارض به آنها کمک می‏کند با مهارت‏های حرف زدن و گوش دادن را با فرایندهای عملی تصمیم‏گیری مشترک و حل تعارض تلفیق نمایند.

در این برنامه زوجین دستورالعمل‏هایی را برای کاربرد مهارت‏های اساسی در رابطه زناشویی دریافت می‏کنند.این دستورالعمل‏ها از طریق سخنرانی، ایفای نقش، نمایش فیلم آموزشی و کتاب‏خوانی به زوج منتقل می‏شود.در ادامه به آنها فرصت داده می‏شود تا این مهارت‏های جدید را تمرین کرده و از آموزش‏دهندگان بازخورد دریافت کنند.اکثر این برنامه‏ها دارای طرح‏های با ساختاری است که مستلزم انجام تکالیف بین جلسه برای زوجین می‏باشد(هالفورد و مور، ۲۰۰۲).

مسئله مهم در گفتگوی زوج، یک مفهوم‏سازی مشترک بین درمانگر و زوج در مورد اهم موضوعات مورد نظر می‏باشد.این موضوعات باید در حین مکالمه زوجین مدنظ داشته باشند.مثلا اگر فقدان صمیمیت مسئله اصلی زوجین می‏باشد، آنها باید در هنگام گفتگو بر شیوه‏هایی تأکید کنند که با مسئله صمیمیت مرتبط باشد و یا در مورد همسرانی که تعارض آنها در مورد توزیع کنترل و قدرت می‏باشد، بهتر است گفتگوی آنها حول محور تغییر پویایی‏هایی زوج متمرکز باشد.هرچند فرایند ارتباط اهمیت خاصی دارد، اما موضوعات مهم برای زوج نیز باید به‏طور همزمان مدنظ باشند.(باکوم، اشتاین ولتلید، ۲۰۰۲).

زوجین با تغییر تعامل کلامی منفی که یک عامل رفتاری پویا است می‏توانند شانس زندگی مشترک خود را افزایش دهند در حالی که عوامل نسبتا ثابتی مانند سن ازدواج و ویژگی‏های منفی شخصیتی به سختی قابل تغییرند(گاتمن، ۱۹۹۴).

فیشر و اوری(۱۳۸۲، ترجمه قراچه‏داغی)برای گفتگوی مؤثر نکات زیر را مورد تأکید قرار می‏دهند.

۱-تمایز قایل شدن مسئله و شخص از طریق رفتار همدلانه و احترام‏آمیز دو فرد با یکدیگر، ۲-گوش دادن فعال، درست، عینی و بدون تعصب به خود و همسر در هنگام تلاش برای حل مسایل، ۳اجتناب از شیوه‏های قطبی و مجادله‏آمیز و در عوض، تمرکز برموضوعات خاص، ۴-ایجاد تعداد زیادی از نتایج بالقوه رضایت‏آمیز برای هر دو نفر و۵- استفاده از معیارهای منصفانه، منطقی و بی‏طرفانه برای قضاوت.

اوری(۱۹۹۱، به نقل از ویکز و تریت، ۲۰۰۱)بعدها مدل مذاکره فیشر و اوری را گسترش داد و بر تغییرات مورد نیاز در هنگام مقابله شدید فرد مقابل تمرکز نمود.مواردی که وی اضافه نمود از این قرارند:

۱-جدا کردن ذهنی خود از تعامل و مشاهده‏ی آنچه روی می‏دهد بجای پاسخ مقابله‏ای یا پرخاشگرانه، ۲-پاسخ همدلانه به عقاید، موضوعات و احساسات فرد مقابل، ۳-ساختاردهی مثبت به مسئله‏ی مورد نظر، ۴-جستجوی شیوه‏هایی برای برآورده شدن علایق ابراز شده و ابرازنشده هر دو نفر به شکل برنده-برنده و دوری از شیوه‏ی برنده-بازنده و۵-تعیین صریح و شفاف پیامدهای گفتگو برای هر کدام در صورتی که از طریق مذاکره نتوان به توافقی ارضاءکننده رسید.

به هر حال از آنجا که ارتباط کلامی ویژگی اختصاصی انسانهاست و افراد در قالب کلام، نگرش‏های خود را درباره خویشتن، مخاطب خود، مسائل کلی و مسائل مشترک به یکدیگر انتقال می‏دهند، آموزش مهارت‏های کلامی از جمله مهمترین روش‏هایی است که در استحکام و بقای رابطه زناشویی نقش دارند.

در ادامه به ویژگی‏های اهداف و فورمت این برنامه با توجه به دیدگاه میلر و شرارد ۱ (۱۹۹۱)می‏پردازیم.

فرایند و مهارت‏های آموزشی برنامه ارتباطات زوجی از مبانی نظری و عملی تئوری سیستم‏ها گرفته شده است.سیستم عبارت است از هر کلی که اجزاءآن در تعامل با یکدیگرند. تمام روابط انسانی را می‏توان به شکل یک‏سری از ویژگی‏های سیستم بررسی و درک کرد. سیستم ثابت نیست، بلکه موجودیتی پویا و زنده دارد که به صورتی معادل از ثبات و تغییر برخوردار است(میلر و شرارد، ۱۹۹۹).

چهار هدف اصلی برنامه ارتباط زوجی با استفاده از ویژگی‏های نظریه سیستم‏ها از این قرارند.

۱-افزایش آگاهی از خود و رابطه(با توجه به ویژگی‏های فردیت، تعامل، تأثیر متقابل، مرزها و همکاری مشترک)، ۲-آموزش مهارت‏هایی برای صحبت کردن و گوش دادن کارآمدتر به همدیگر(با توجه به ویژگی‏های تمایزیافتگی و پردازش اطلاعات آن نظریه)، ۳- توسعه اختیارات و انتخاب‏ها برای تقویت رابطه(با توجه به اصول حفظ خود، تصحیح، کنترل و اصلاح خود)و۴-افزایش رضایت از پیامدهای مباحث و رابطه(اصل هدف و کارآمدی).

 جلسات برنامه ارتباط

این برنامه را می‏توان به صورت زوجی یا یک فورمت گروهی اجرا نمود.انواع فورمت‏ها از این قرارند:

۱-فرمت زوجی:یک زوج به‏طور خصوصی در شش جلسه پنجاه دقیقه‏ای.

2-گروه کوچک:دو یا چهار زوج در چهار جلسه دو ساعته.

۳-گروه بزرگ:پنج تا دوازده زوج در چهار جلسه دو ساعته.

در هر جلسه برای بحث کردن در مورد موضوعات و حل مسایل از چهارچوب‏های ادراکی(شناختی)، مهارت‏های ارتباطی خاص(اختیارات رفتاری)، و فرایندهای تعاملی (راهنماها)استفاده می‏شود.آموزش از طریق بحث بر مسایل روزمره واقعی زندگی زوجین انجام می‏پذیرد و همراه با آن مربی و بقیه شرکت‏کنندگان به بازخورد و هدایت تعامل آنها می‏پردازند.در ادامه نمونه‏ای از جلسات فورمت گروهی زوجی آورده می‏شود.

جلسه اول:توجه به خود

جلسه اول بر توجه به خود متمرکز است.منظور از خود در اینجا فردیت و ارزش هر فرد است.از آنجا که هر قدر موجودی منحصر و یگانه است، بدیهی است تجربه او از موقعیت‏های زندگی مشترک تا حدی با تجربه همسر متفاوت می‏باشد این برنامه تصدیق می‏کند که تفاوت‏های فردی می‏توانند منشأ تعارض، یا موجب همکاری گردند و به همین سبب ابزاری برای تبادل صحیح فردیت خود در دسترس همسران قرار می‏دهد.

در واقع از نظر برنامه‏ای ارتباط زوج، تفاوت‏ها منبع مثبتی برای زندگی مشترک به حساب می‏آیند.چرخه آگاهی ۱ در هر جلسه ارایه می‏شود، هدف از این کار این است که همسران بتواند بر خود متمرکز شوند و خصوصا بتوانند:آگاهی از خودشان را افزایش دهند، موقعیت‏ها و مسایل را بهتر درک کنند و از این آگاهی برای ارتباط موثرتر و رضایت‏بخش استفاده کنند.

این اهداف از طرق زیر دنبال می‏شوند:۱-تعریف سه نوع از مباحث(موضوعی، شخصی و رابطه‏ای)، ۲-تمرین گفتگو با خود(استفاده از چرخه آگاهی)برای ابراز وجود به نحو شفاف، هماهنگ و همراه با قبول مسئولیت.

چرخه آگاهی اولین نقشه شناختی و ابراز عملی است که در این برنامه معرفی می‏شود. از لحاظ نظری، چرخه آگاهی ساختار اطلاعاتی یک موقعیت یا موضوع است.همانطور که یک جمله ساختار دستوری دارد، موقعیت‏ها یا موضوعات نیز ساختار اطلاعاتی دارند.این ساختار داده‏های حسی، افکار احساسات، خواسته‏ها و اقدامات را با هم ترکیب می‏کند و نقش آن برانگیختن و سازماندهی آگاهی فرد است.

وقتی فرد این ساختار اساسی را درک می‏کند، می‏تواند موقعیت‏ها را تجزیه و تحلیل کند و مسایل و موضوعات را به‏طور کارآمدتری و مؤثرتری پردازش نماید.

مفهوم فردیت خود مستلزم این است که بحران طبیعی و مداوم مابین جدایی(استقلال فردی، «خود»به عنوان یک فرد)و همبستگی(دو تا بودن، و خود در ارتباط با دیگران مهم)را از طریق مذاکره مستمر به حالت تعادل برسانند.

فردیت نه خودکارآمدی است و نه خودپرستی ۱ .بنابراین«فردیت خود»به این معنا است:شناخت خود واقعی، زندگی و نیروهای درون روانی و قطعی خود در یک موقعیت؛تصدیق، پذیرش و اقدام هماهنگ با آگاهی؛و تمایز قایل شدن بین تجارب رابطه‏ای خود(خصوصا مابین مسایل و موقعیت‏هایی که با همسر، خانواده اصلی یا فرزندان سروکار دارند).

در جلسه اول زوجین می‏آموزند که چگونه تمرکز بر خود و رشد شخصی سالم خود را پرورش دهند(یک خود مستقل را در نظامی از روابط حفظ کنند).این امر از طریق تمرین‏های زیر انجام می‏شود:

۱-آگاهی از خود، فهم و توصیف مرزها:شرکت‏کنندگان می‏آموزند چگونه خود واقعی‏شان را بشناسند.

۲-تأیید و اعتماد:شرکت‏کننده تشویق می‏شود تا مشاهدات، افکار، احساسات، خواسته‏ها و اقدامات خود را تأیید کرده و به تجربه اعتماد کند و تصدیق کند که تجربه‏ها واقعی بوده و پیامدهایی دارند.

۳-مالکیت و مسئولیت:شرکت‏کنندگان با تصدیق و پذیرش مسئولیت می‏پذیرند که هر دو در قبال موقعیت‏ها و مسایل سهیم و پاسخگو هستند.

۴-اظهار وجود و حمایت از خود:همچنین می‏فهمند که می‏توانند آگاهی خود را جهت داده و برای خود و رابطه‏شان آن را به کار گیرند و می‏فهمند که می‏توانند کیفیت رابطه خود را تعیین کنند.

۵-خودافشایی هماهنگ:شرکت کنندگان از طریق هماهنگ کردن و ارتباط دادن گفتار و عمل، روابطی سالم‏تر، معنادارتر، رضایت‏بخش‏تر و سازنده ایجاد می‏کنند.

۶-عزت نفس:در مقابل ارزش‏گذاری بیش از حد برای خود(خودشیفتگی ۱ )یا ارزش‏گذاری کمتر از حد متعادل برای خود(احساس حقارت ۲ )تمرکز بر خود و فرایندهای فردیت، یعنی ارزش‏گذاری و توجه به خود عزت نفس ایجاد می‏کند.

۷-انتخاب و تعهد:افزایش آگاهی از خود و عزت نفس، به شرکت‏کنندگان کمک می‏کند تا انتخاب‏های خود را به گونه‏ای سازنده انجام دهند.

 جلسه دوم:توجه به همسر

جلسه دوم بر توجه به همسر از طریق تمایز قایل شدن و ایجاد ارزش‏گذاری برای دیگری تمرکز دارد.توسعه آگاهی و فهم همسر عامل اساسی ایجاد رابطه‏ای پایدار است. مهارت‏های متمرکز بر همسر با موارد زیر آموزش داده می‏شوند:۱-مرور چرخه آگاهی، یعنی مبنای پی‏گیری آگاهی دیگری، ۲-یادگیری پنج مهارت گوش دادن که تمرکز سازنده و صحیح بر همسر را تسهیل می‏کند و۳-تمرین حلقه گوش دادن، راهبردهای مهارتی برای کسب اطلاعاتی با کیفتیت بالا در مورد همسر، خصوصا در موقعیت‏های پرتنش و پیچیده.

توانا شدن در این زمنیه‏ها نشانه تمرکز بر فرد است و آگاهی از او را مجسم می‏کند. شرکت‏کنند می‏آموزد که:الف-به جای هدایت کردن، دنباله‏روی کند.سریع‏ترین روش برای ارتباط یک فرد با فرد دیگر دنباله‏روی است؛اما اکثر افراد نوعا تمایل دارند به جای دنباله روی، هدایت کنند.

همسران با گوش دادن توجه‏آمیز از کنترل همدیگر دست بر می‏دارند تا بهترین آگاهی را در مورد هم بدست آورند.علاوه بر این، دنباله‏روی اعتماد به وجود می‏آورد. ب-قبل از توافق به دنبال درک همسر باشند.در دنیای پرفشار، پرسرعت و عمگرای ما،تمایل فرهنگی این است که قبل از فهمیدن یا حتی بدون درک دیگران به دنبال عمل باشیم.

مهارت‏های گوش دادن توجه‏آمیزی که مبتنی بر درک همسر است، ایگزین مثبتی برای عادات منفی هستند.ج-قدرت پذیرش و علاقمندی خود را افزایش دهند.شرکت فعالانه در ذهن آگاه از طریق مهارت‏های گوش دادن میزان انحراف حواس درونی یا بیرونی را کاهش می‏دهد.د-با موضوع مورد توجه همسر ارتباط برقرار کرده و تجربه او را تأیید نمایند.

حضور، پذیرش، حمایت و همدلی، اما نه ضرورتا موافقت با آگاهی دیگری قطعا فعالیتی در جهت ارزش‏گذاری است.علاوه بر آن، نشانه احترام به همسر و ارزش قایل شدن برای تفاوت‏هاست.این رفتارها بیش از هر کار دیگری رابطه را تقویت می‏کنند و ه-مقاومت را کاهش دهند:سریع‏ترین راه برای کاهش مقاومت خود و دیگری(خصوصا در موقعیت‏های پرفشار و تنش‏زا)گوش دادن به دیگری است.

 جلسه سوم:حل تعارضات و ترسیم مباحث ۱

جلسه سوم بر یادگیری حل تعارض متمرکز است.علاوه بر شیوه‏های ارزش قایل شدن، تجربه ما و تحقیقات دیگر نشان می‏دهد که هم میزان رضایت زناشویی و هم(در بیشتر اوقات)، روابط مستمر به تنهایی، با کیفیت ارتباطات و توانایی زوجین برای حل مؤثر تعارض ارتباط دارد.

طی جلسه سوم، به شرکت‏کنندگان شیوه دقیق حل مؤثرتر تعارضات نشان داده می‏شود، از طریق:۱-یادگیری چهارچوبی از انتخاب‏های کارساز و ناکارساز برای مقابله با تعارض، ۲-تعیین الگوهای حل تعارض آنها و سطح رضایت‏مندی ناشی از آن فرایند و الگوهای پیامد، ۳-یادگیری و به کار بستن هشت گام«ترسیم یک مسئله که فرایندی همراه با تشریک مساعی ۲ براساس شش مهارت صحبت کردن و پنج مهارت گوش دادن از جلسات قبل است.

همان‏گونه که فردیت و تمایزیافتگی مفاهیم نظری اصلی جلسات اول و دوم را تشکیل می‏دهند، تشریک مساعی نیز مفهوم اصلی جلسه سوم است.تشریک مساعی یعنی کار کردن با همدیگر(ترکیب اطلاعات)به صورت تیمی(یک کل)از زن و شوهر با یک هدف مشترک به نفع هر دو نفر، فرایند تشریک مساعی بهترین قسمت‏های فردیت و تمایز یافتگی را ترکیب می‏کند.

در مدل ترسیم مباحث تمرکز بر«خود، همسر و سیستم»برای تشریک مساعی در مورد حل مسئله و تصمیم گیری انجام می‏گیرد.این مدل دارای برخی از ویژگی‏های عملی است که از مباحث نظری گرفته شده است و همسران را قادر می‏سازد الف:در وهله اول با بستن قرارداد و تنظیم روند کار بر روی مشکل یا تعارض، احترام خود را به همسرشان نشان دهند، ب – هنگام تشریک مساعی بر اطلاعات غیر خطی(ترکیبی)به شیوه‏ای منظم و خطی(گام به گام)کار کنند، ج-از ساختار مسایل و موقعیت‏ها برای بررسی سازماندهی و فهم اطلاعات انتزاعی به شیوه‏ای منطقی و عینی استفاده کنند، د- آگاهی ناتمام و مغرضانه را کاهش دهند، ه- در فرایند و نتایج حضور داشته باشند، و-سهم خود(اقدامات قبلی)و پاسخ خود (اقدامات فعلی)را در مسئله یا موقعیت معین کنند، ز- نگرانی‏ها و خواسته‏های هر دو طرف را لحاظ کنند، ح-به جای مباحث حاشیه‏ای بر مسئله اصلی متمرکز شوند، ط- همزمان با مهار تمایل به نتیجه‏گیری سریع از مسایل، به اقدامات تأکید داشته باشند، ی- راه حل‏های دلخواه هر دو نفر را بیاموزند، ک-با اشتراک مساعی کار کنند تا پیامدهایی منظم حاصل شود، همسرانی که رابطه آنها دارای تمایزیافتگی مناسب است، می‏توانند تعارض‏ها و تنش‏های بین فردی خود را که سازنده‏تر مدیریت کنند؛در واقع وجود تفاوت در مورد موضوعات متنوع به رشد و تکامل کمک می‏کند.

جلسه چهارم:انتخاب شیوه‏های ارتباطی

جلسه چهارم به همسران کمک می‏کند که بین تأثیرات مثبت و منفی سبک‏های گوناگون ارتباطی یا شیوه‏های جایگزین گفتگو تمایز قایل شوند.محتوایی که در این جلسه آموخته می‏شود افراد را تشویق می‏کند تا از طریق انتخاب مناسب‏ترین و موثرترین شیوه‏های ارتباطی در آن موقعیت خاص زندگی خود را بهتر مدیریت کنند.

این مباحث از طرق زیر آموزش داده می‏شود:۱-ارائه نقشه چهار سبک اساسی صحبت کردن و گوش دادن، ۲-وادار ساختن شرکت کننده به تعیین سبک خود، ۳-ترکیب چرخه آگاهی و مهارت صحبت کردن و گوش دادن و سبک‏های ارتباطی، و۴-تمرین صحبت صریح و گوش دادن در هنگام بحث راجع به یک مشکل واقعی.

مفاهیم تفرد، تمایز و اشتراک مساعی بیشتر از همه در سبک‏های ارتباطی منعکس می‏شوند که زوجین در اوقات مختلف به کار می‏برند.به این صورت سبک‏های ارتباطی شاخص رابطه زوجی هستند.زوج‏هایی که تمایزیافتگی کمتری دارند معمولا برای همدیگر صحبت می‏کنند، فرضیه می‏دهند و از صحبت برای جهت دادن و ترغیب یکدیگر استفاده می‏کنند.چنین زوجینی در هنگام افزایش فشارها و ناآگاهی از شیوه تلفیق به راحتی به سمت «گفتگویی از نوع دعوا و لج‏بازی»سوق پیدا می‏کنند.

اما گفتگوی خالص ۱ همان بافت و زمینه ضروری است که در آن فردیت‏یافتگی بالغانه رخ می‏دهد.نگرش‏های متمرکز بر خود و همسر، که با مهارت‏های صحبت کردن و گوش دادن ظهور پیدا می‏کنند، این گفتگوی خالص را تسهیل نموده و به جای کنترل و ترغیب نمودن همسر، به ارتباط و همکاری با او می‏پردازند.

 مطالعه مروری پژوهش‏های مرتبط با آموزش گفتگوی موثر

به‏ طور کلی آموزش ارتباط برای زوجین در این مقاله اثربخش و مناسب معرفی شده است.در ادامه به مرور تحقیقاتی در زمینه تأثیر آموزش ارتباط و گفتگوی مؤثر در کاهش مشکلات زناشویی اشاره می‏شود.

آذرین و همکاران(۱۹۷۳)برای حل تعارض زناشویی از روش گفتگوی دو جانبه استفاده نمودند و ضمن آموزش از هر دوی همسران خواستند جنبه‏های مطلوب و خوشایند سبک‏های تعاملی یکدیگر را به‏طور مشخص و محدود بیان کنند.همچنین به آنها کمک می‏شد تا برای افزایش این رفتارهای مطلوب گفتگو کنند.این روش به تعاملات پاداش بخش‏تر منجر شد.

اپستین و جکسون ۲ (۱۹۷۸، به نقل از فرقانی، ۱۳۸۲).تأثیر آموزش کوتاه مدت ارتباط را برای زوجین بررسی نمودند.نتایج تحقیق آنها نشان داد آموزش ارتباط افزایش قابل ملاحظه‏ای در درخواست‏های جرأت‏آمیز در مقایسه با درمان بینشی و عدم ارائه درمان و کاهش زیادی در حملات و نیز افزایش قابل ملاحظه‏ای در همدلی نمره داده شده توسط همسر نسبت به موقعیت کنترل ایجاد کرد، ولی آموزش بینش و عدم درمان در این دو متغیر اخیر تفاوتی بوجود نیاوردند.هر دو درمان به‏طور معناداری عدم توافق را کاهش دادند.به‏طور کلی آموزشی ارتباط به تغییرات وسیع‏تر در رفتار کلامی زوج و دریافتشان از ارتباط زناشویی نسبت به آموزش بینش منجر شد.

کوردوا ۱ ، جاکوبسن و کریستنسن(۱۹۹۸)در پژوهشی به بررسی و مقایسه رفتاردرمانی سنتی و رفتاردرمانی یکپارچه پرداختند، در این پژوهش ۱۲ زوج دارای مشکلات زناشویی به طور تصادفی در دو گروه یکپارچه، تغییر از طریق تمرکز بر پذیرش انجام می‏شد.نتیجه این پژوهش نشان داد زوج‏هایی که در گروه رفتاردرمانی یکپارچه بودند با سرزنش کمتری به توصیف مشکل می‏پرداختند، عواطف ملایم‏تری نشان می‏دادند و عواطف ملایم در آنها به گونه‏ای معنادار افزایش نشان داد.

مطالعات هالوگ، مارکمن، ترمایر ۲ ، انجل ۳ واکر مورد یک فرم تطبیق یافته‏ای برنامه‏ی آموزش ارتباط PERP نشان داد زوج‏هایی که تحت این برنامه آموزش می‏دیدند، در هر نقطه‏ی ارزیابی پس از آموزش تعامل منفی کمتر مثبت بیشتری نشان دادند.میزان طلاق در آنان ۳ درصد ولی در گروه کنترل ۱۶ درصد بود.

شیلینگ ۴ ، باکوم، برنت ۵ و راگلند ۶ (۲۰۰۳)در یک مطالعه‏ی طولی ۳۹ زن و ۳۹ مرد را مطالعه نمودند.این زوج‏ها در برنامه‏ی آموزش ارتباط PERP شرکت کرده بودند.نتایج نشان داد نمرات پس آزمون مردان نسبت به نمرات پیش‏آزمون آنها در ارتباطات منفی کاهش داشته و خطر پیشروی مشکلات زناشویی در آنان کاهش یافته است.

اما افزایش نمرات زنان که خودشان علت آن را اجتناب از فرایند حل مسئله می‏دانستند، خطر بالای شروع آشفتگی در زنان را نشان داد.بطور کلی زوج‏هایی که مردان آنان دارای عوامل خطرساز بیشتری در قبل از ازدواج بودند از کسب مهارت‏های ارتباطی مردان فایده بیشتری برده بودند.

در زمینه اثربخشی برنامه‏ی ارتباطات زوجی مینه‏سوتا پژوهش یافت لذا در ادامه به پژوهش‏هایی به نقل از میلر و شرارد(۱۹۹۹)بسنده می‏شود یافته‏های پژوهش در مورد تأثیر (۱)- noskcaj

برنامه‏ ی ارتباطات زوجین نشان داد که الف)این برنامه تأثیر مثبتی بر زوج‏های بسیار آشفته داشته و توانسته است به آن‏ها کمک کند.مجددا به روابط زناشویی خود ادامه دهند(به نقل از البریج و البریچ، ۱۹۸۳)و ب)همچنین ارتباطی مبتنی بر حل مسئله را بین زوجین افزایش داده است(گلاندر، ۱۹۸۵)، و زوجین کمک کرده تا بر مشکلات خود به شیوه‏ای سازنده کار کنند به گونه‏ای که هر دو از راه‏حل‏های بدست آمده احساس رضایت نمایند(لارسن و هالمن، ۱۹۹۴).

برخی از پژوهش‏هایی که در داخل کشور در زمینه تعارض و شیوه‏های درمان آن انجام شده‏اند از این قرارند:بنی اسدی(۱۳۵۷)در پژوهش«بررسی و مقایسه عوامل اجتماعی، شخصیتی و فردی در زوج‏های سازگار و ناسازگار شهر کرمان»تعداد یک صد زوج ناسازگار در حال طلاق را با یک صد زوج سازگار، در زمینه‏های عوامل انگیزه‏ای ازدواج، پایبندی به اعتقادات مذهبی، امور مالی، رابطه جنسی، اوقات فراغت، ترس مرضی، افسردگی و خصومت مورد مقایسه قرار داد.نتیجه این پژوهش نشان داد زوج‏های ناسازگار و سازگار در انگیزه‏های یافتن همسر، ارضای نیازهای جنسی، تداوم نسل، یافتن آرامش و سکون، حفظ دین و انجام تکالیف مذهبی و همچنین امور مالی، رابطه جنسی، اوقات فراغت، ترس مرضی و افسردگی با هم متفاوت هستند.

خلیلی(۱۳۷۸)در پژوهش«بررسی تضاد در خانواده با تأکید بر تضاد میان همسران و عوامل مؤثر بر آن»به بررسی تضاد میان همسران و ابعاد آن(شدت و محتوای تعارض) پرداخت.ابزار تحقیق مصاحبه با ۲۰۰ زن متأهل که با همسر خود زندگی می‏کردند بود.

این پرسشنامه حاوی ۱۰۵ سؤال بسته و باز برای سنجش متغیرهای مستقل و ۱۵ گویه برای سنجش شدت تضاد در قالب طیف گاتمن و ۲۱ گویه برای سنجش متغیرهای مستقل و ۱۵ گویه برای سنجش شدت تضاد در قالب طیف گاتمن و ۲۱ گویه برای سنجش محتوای تضاد در قالب طیف برش قطبین بود.در نهایت میانگین تضاد کل در خانواده که حاصل از ترکیب شدت و محتوای تضاد بود، ۴۱% یعنی تضاد بین کم تا متوسط به دست آمد.

دهقان(۱۳۸۰)در تحقیق«مقایسه تعارضات زناشویی زنان متقاضی طلاق با زنان مراجعه کننده برای مشاورأ زناشویی غیرمتقاضی طلاق»دریافت بین این دو گروه از زنان در مؤلفه‏های کاهش همکاری، افزایش واکنش‏های هیجانی، جلب حمایت فرزند، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان تفاوت معناداری وجود دارد.

اما در مؤلفه‏های کاهش رابطه جنسی، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، جدا کردن امور مالی تفاوت‏ معناداری بین دو گروه مشاهده نشد.به‏طور کلی تعارضات زناشویی در بین زنان متقاضی طلاق بیشتر از زنان مراجعه‏کننده برای مشاوره زناشویی است.

اعتمادی(۱۳۸۳)در پژوهش«بررسی میزان و ابعاد تعارضات زناشویی در زوج‏های مراجعه‏کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان و مقایسه آن با زوج‏های سالم بر روی یک نمونه ۶۰ نفری از آزمودنی‏ها پرسشنامه تعارضات زناشویی را اجرا نمود.نتایج نشان داد که بالاترین میزان تعارض مربوط به زوج‏های مراجعه‏کننده به مراکز مشاوره بود.ابعاد گوناگون تعارضات در گروه مراجعه‏کننده به مراکز مشاوره به‏طور معناداری بیشتر بود و تنها بعد افزایش جلب حمایت فرزند در دو گروه تفاوت معناداری نداشت.

پژوهش‏های زیر در مورد اثربخشی مداخله‏های انجام شده برای زوجین می‏باشد: مهدویان(۱۳۷۶)در پژوهش«بررسی تأثیر آموزش ارتباط بر رضایت‏مندی زناشویی و سلامت روانی»به این نتیجه رسید که روش آموزش ارتباط بر مبنای نظریه شناختی-رفتاری که از اصول آموزش سه مرحله‏ای پیشنهاد شده توسط کوردوا و جکوبسن پیروی می‏کند، می‏تواند موجب افزایش رضایت‏مندی زناشویی و سلامت روانی زوج‏ها شود و حتی در مورد زوج‏هایی که یکی از طرفین از مشکل اختلال شخصیت رنج می‏برند نیز در مواردی مفید واقع گردد.

مرادی(۱۳۷۹)در پژوهش«تأثیر آموزش مهارت‏های حل تعارض‏های زناشویی بر بهبود روابط متقابل زن و شوهر»اثربخشی این آموزش‏ها را نشان داد.فرقانی(۱۳۸۲)در تحقیق «بررسی اثربخشی آموزش گروه شناختی رفتاری بر رضایت زناشویی زوجین شهرستان شهرکرد»به آموزش گروهی از والدین دانش‏آموزان ابتدایی پرداخت که دارای رضایت زناشویی در سطح پائین بودند.این آموزش‏ها در ۱۰ جلسه و به شیوه شناختی-رفتاری بودند.

نتایج نشان داد آموزش شناختی-رفتاری با ۱%Pرضایت‏مندی آزمودنیهای گروه آزمایش را افزایش می‏دهد اما تفاوت معنی‏داری بین نمرات زنان و مردان مشاهده نشد.

عامری، اژه‏ای و طباطبایی(۱۳۸۲)در پژوهش خود به بررسی تأثیر مداخلات خانواده درمانی راهبردی در اختلافات زناشویی پرداختند.به این منظور ۳۹ زوج که برای حل اختلافات زناشویی به مراکز مشاوره مراجعه کرده بود، به‏طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند.نتایج به دست آمده از ۶ هفته درمان گروه آزمایش نشان داد که مداخلات خانواده درمانی راهبردی نه تنها منجر به افزایش رضایت زناشویی در بین آنها شده، بلکه تعارضات بین فردی آنان را نیز کاهش داده است.این مداخلات در زنان مؤثر بوده است.

اصلانی(۱۳۸۳)در پژوهش خود به بررسی نقش مهارت‏های ارتباطی در کارایی خانواده پرداخت.نمونه تحقیق او ۱۶ زوج از دانشجویان متأهل دانشگاه تهران بودند.طرح تحقیق به روش پیش‏آزمون، پس‏آزمون همراه با گروه کنترل بود.نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش مهارت‏های ارتباطی باعث بالا رفتن کارآیی خانواده در مقوله‏های حل مشکل، ارتباط، نقش‏ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی کنترل رفتار و عملکرد کلی خانواده شده است.

در پایان می‏توان شیوه آموزش ارتباط و آموزش گفتگوی مؤثر را با توجه به پیشینه قوی نظری و پژوهشی به مشاوران خانواده و ازدواج جهت انجام مداخله‏های مرتبط با مسائل زناشویی پیشنهاد نمود.

منابع

 الف-منابع فارسی

اصلانی، خ(۱۳۸۳).نقش مهارت‏های ارتباطی بر کارایی خانوادگی دانشجویان متأهل.فصلنامه رفاه اجتماعی. ۱۴، ۱۳۵-۱۱۵/

اعتمادی، ع.(۱۳۸۳).بررسی میزان و ابعاد تعارضات زناشویی در زوج‏های مراجعه‏کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان و مقایسه آن با زوج‏های سالم.خلاصه مقاله‏ها و سخنرانی‏های ارایه شده در هفتمین هفته پژوهش دانشگاه اصفهان.دانشکده علوم تربیتی و روان‏شناسی.

براتی، طاهره.(۱۳۷۵).تأثیر تعارضات زناشویی بر روابط متقابل زن و شوهر.پایان‏نامه کارشناسی ارشد مشاوره (چاپ نشده).دانشگاه آزاد اسلامی رودهن.

بهارستان، ج، (۱۳۸۳)و بررسی سبک‏های مدیریت تعارض در دبیرستان‏های شهر یزد از دیدگاه مدیران.مجله علوم تربیتی و روان‏شناسی.۳ و ۴/-۱۳۲-۱۰۹/

بنی‏اسدی، ح.(۱۳۷۵).بررسی و مقایسه عوامل اجتماعی، شخصیتی و فردی در زوج‏های سازگار و ناسازگار شهر کردان.پایان‏نامه کارشناسی ارشد روان‏شناسی عمومی، دانشگاه تربیت مدرس.

خلیلی، م.(۱۳۷۸).بررسی تضاد در خانواده(با تأکید بر تضاد میان همسران)و عوامل مؤثر بر آن.پایان‏نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی و اقتصادی(چاپ نشده).دانشگاه الزهرا.

دهقان، ف.(۱۳۸۰).مقایسه تعارضات زناشویی زنان متقاضی طلاق با زنان مراجعه کننده برای مشاوره زناشویی(غیرمتقاضی طلاق).پایان‏نامه کارشناسی ارشد(چاپ نشده).دانشگاه تربیت معلم:دانشکده علوم تربیتی.

کلینک، ک.(۱۳۷۹).مقابله با مشکلات زندگی، ترجمه ا.والی‏پور.تهران:مؤسسه انتشارات علمی.دانشگاه شریف.

مرادی، م.(۱۳۷۹)بررسی تأثیر آموزش مهارت‏های ارتباطی زناشویی بر رضایت زناشویی.پایان‏نامه کارشناسی ارشد مشاوره(چاپ نشده).دانشگاه الزهراء.

میلر، ش؛میلر، ف؛نانالی، ا، واکمن، ب.(۱۳۸۳).آموزش مهارت‏های ارتباط زناشویی.حرف زدن و گوش دادن به همدیگر.ترجمه بهاری.تهران:انتشارات رشد.

وایل، د.(۱۳۷۶).با شریک زندگی خود چگونه رفتار کنیم؟ترجمه ف.ارشد، تهران:انتشارات ققنوس. هارجی، ا؛ساندرز، ک؛دیکسون، د.(۱۳۸۴).مهارت‏های اجتماعی در ارتباطات میان فردی.ترجمه بیگی؛فیروز بخت.تهران:انتشارات رشد.

تازه های رواندرمانی(هیپنوتیزم) » شماره ۳۹ (صفحه ۷۸)

(مجله تازه های رواندرمانی(هیپنوتیزم) ، بهار و تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۹ و ۴۰ ، نویسنده : قلیلی، زهره ، نویسنده : احمدی، سید احمد ، نویسنده : فاتحی زاده، مریم)

 

“برگرفته از سایت http://psychologyahn.blogfa.com”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.