خیانت میتواند به شیوههای مختلفی در درمان مطرح شود: تماس تلفنی ابتدایی از سوی یک مراجع مضطرب از آینده، محصول وارسی مداوم درمانگر با مراجعان، یک موضوع جدید اضافه شده به رابطهی از قبل مشکل دار، و سناریوهای متعدد دیگر. پژوهش به ما نشان میدهد که میبایست به وجود خیانت به هر شکلی از آن توجه فوری نماییم. موضوع یک خیانت درمانگر را ملزم میسازد تا فوراً با مراجع به مواجهه بپردازد و هرگز علی رغم هرگونه تلاش از سوی مراجع برای کوچک نمودن یا از قلم انداختن خیانت، از آن غفلت نکند…
خیانت میتواند به شیوههای مختلفی در درمان مطرح شود: تماس تلفنی ابتدایی از سوی یک مراجع مضطرب از آینده، محصول وارسی مداوم درمانگر با مراجعان، یک موضوع جدید اضافه شده به رابطهی از قبل مشکل دار، و سناریوهای متعدد دیگر. پژوهش به ما نشان میدهد که میبایست به وجود خیانت به هر شکلی از آن توجه فوری نماییم. موضوع یک خیانت درمانگر را ملزم میسازد تا فوراً با مراجع به مواجهه بپردازد و هرگز علی رغم هرگونه تلاش از سوی مراجع برای کوچک نمودن یا از قلم انداختن خیانت، از آن غفلت نکند (ویکس و تریت، 2001؛ به نقل از گالیگوس- کار[1]، 2008). زمانی که خیانت مرکز توجه درمان قرار میگیرد، کار بزرگ درمانگر مداخله نمودن در آن است. ویکس، گامبسیا، و جنکینز، 2003 (به نقل از فایف و دیگران، 2008) برخی از مسائل کلیدی در ایجاد بنیانهای درمان را توصیف نموده است که درمان باید آنها در بر گیرد: درک سطح تعهد به درمان و رابطه، ملاحظه نمودن شیوهای که خیانت کشف شده است و اداره کردن احساسات شریک خیانت دیده و بیرفا.
اینها گامهایی بنیادی هستند که رویکردهای متعددی آنها را برای پیشبرد درمان ضروری دانستهاند. یکی دیگر از نکات اولیهی در درمان خیانت این است که آیا رابطهی فرا زناشویی هنوز ادامه دارد یا خیر. پایان دادن به رابطهی فرا زناشویی یا متعهد شدن به انجام این کار ظرف مدت زمانی منطقی غالباً از سوی درمانگران جهت پیشبرد درمان زوجین پیشنهاد میشود (ویکس و تریت، 2001؛ به نقل از گالیگوس- کار[2]، 2008). مروری بر پژوهشها نشان میدهد که متون پژوهشی در مورد متغیرهای وابستهی تحت مداخلهی زوج درمانی تا به امروز گرایش دارند مسألهی خیانت را نادیده گرفته و یا به طور گذرا با این مسأله برخورد نمایند. برای نمونه، زمانی که خیانت در این گزارشات عنوان میشود، نوعاً در فهرست مشکلات ارائه شده برای درمان قرار میگیرد. تجسم خیانت به این شیوه پیشنهاد میکند که خیانت با دیگر مشکلات زوجی مشابه بوده و تنها مشکل دیگری در فهرست مشکلاتی است که زوجین با خود به درمان آوردهاند (کسل[3]، مون[4]، و آتکینز[5]، 2007).
اگرچه بین صاحب نظران در خصوص طبقه بندیهای مختلف روابط فرا زناشویی اختلاف نظر وجود دارد، این توافق بین آنها وجود دارد که درمان خیانت بسته به ماهیت خیانت متفاوت خواهد بود. به علاوه، درمان خیانت با منحصر به فرد بودن آن برای هر مراجع نیز گوناگون خواهد بود (براون، 1991؛ کاسلو، 1993؛ اسمیت، 1991؛ به نقل از مامالاکیس[6]، 2001). بنا به این دلایل، متون مربوط به خیانت در عوض تمرکز بر هر گونه پروتکل درمان ویژه، غالباً بر پویاییهای خیانت و مسائل پیرامون خیانت تمرکز نموده است. پژوهشگر با بررسی متون نظری و پژوهشی مربوط به خیانت تنها سه رویکرد به لحاظ تجربی معتبر و آزمون شده را مشاهده نمود. ضمن اینکه بررسی پژوهشگر با بررسیهای برد[7]، باتلر[8]، و فایف[9]، (2007) و کسل، مون، و آتکینز (2007) مبنی بر معتبر بودن تجربی تنها دو رویکرد درمانی به خیانت همسو است. پژوهشگر یک رویکرد دیگر را با توجه به جدید بودن سال انتشار آن، به دو الگوی قبلی اضافه نموده است. این 3 رویکرد عبارتند از رویکرد تلفیقی زوج درمانی رفتاری سنتی[10] TBCT))و زوج درمانی رفتاری یکپارچه[11] (CBCT) آتکینز[12] (2003)، رویکرد یکپارچهی گوردون[13]، بائوکوم[14]، و اسنایدر[15] (2004)، و رویکرد میان سیستمی فایف، ویکس[16]، و گامبسیا[17] (2008).در این میان رویکردهای دیگری که ویژهی درمان خیانت هستند نیز وجود دارد که پژوهشگر به طور مختصر به آنها اشاره میکند و سپس به تفصیل 3 رویکرد ذکر شده در بالا را توصیف خواهد کرد.
لاسترمن[18] (1998)، روال درمان را در سه مرحله ارائه کرده است، با این حال مدل خود را طوری توصیف نموده است که بنا به گفتهی او به ندرت این مراحل به صورت پشت سر هم دنبال خواهند شد. این مراحل بیشتر حکم یک رهنمود برای درمانگر را دارد تا یک پروتکل درمانی. این سه مراحل درمانی عبارتند از: بازگردانی اعتماد، بررسی عوامل مستعد کننده، و آشتی.
به طور مشابه، آبراهام اسپرینگ[19] (1996)، سه مرحله را برای درمان خیانت قائل شده است: طبیعی سازی احساسات، تصمیم به تعهد مجدد یا رهاسازی رابطه، و بازسازی رابطه.
پیتمن و ویجر[20] (1995)، رویکردی هفت مرحلهای به خیانت را بر اساس فعالیتهای اولیهی خود بر روی خانوادههای بحران زده ارائه نموده است. مراحل درمان عبارتند از: پاسخ اضطراری، آوردن زوجین با یکدیگر به درمان، تعریف مسأله، آرام سازی طرفین، یافتن یک راه حل، مذاکره نمودن بر سر مقاومت، و خاتمه.
گلس و رایت[21] (1997) یک رویکرد مرحلهای را بر اساس الگوهای بازیابی از ضربهی روانی[22] ارائه نموده است که در عوض توصیف آنها به صورت مراحلی زنجیرهای، راهبردهای بالینی مختلف و مسائل بالینی را که در درمان به آنها پرداخته میشود ارائه نمودهاند. این راهبردها عبارتند از: مدیریت هیجان و مداخله در بحران، مدیریت واکنشهای آسیب زا، ایجاد الگوهای ارتباطی سازنده، کندوکاو بافت خیانت، ایجاد روایتهای خیانت، و نیرومندسازی مراجع از طریق درک معنای موجود در ضربهی روانی.
در ادامه به تفصیل رویکردهای درمانی معتبر به خیانت را بررسی خواهیم کرد.
[1] Gallegos-Carr
[2] Gallegos-Carr
[3] Kessel
[4] Moon
[5] Atkins
[6] Mamalakis
[7] Bird
[8] Butler
[9] Fife
[10] Traditional Behavior Couple Therapy
[11] Integrative Behavior Couple Therapy
[12] Atkins
[13]Gordon
[14] Baucom
[15] Snyder
[16] Weeks
[17] Gambescia
[18] Lusterman
[19] Abraham Spring
[20] Pittman & Wagers
[21] Glass & Wright
[22] Trauma recovery
بررگرفته از سایت forgive4love.mihanblog.com
عالی بود 😉
ایا هیچ کدام از این رویکردها پکیچ دارن و اطلاعات بیشتر در این زمینه رو از کجا میشه بدست اورد
ممنون میشم راهنمایی کنید
اگر از همکاران مشاور ما هستید می توانید در کارگاههای درمان پیمان شکنی زناشویی اساتید شرکت بفرمایید بدون دانش تخصصی داشتن پکیج درمانی کمکی نمی کند