سوءاستفاده جنسی یکی از همان تابوهاییست که معمولاً از کنارش میگذریم یا انکارش میکنیم. مگر میشود در کشوری مسلمان یا در اجتماعات مسلمان در کشورهای دیگر همچو چیزی اتفاق بیافتد؟ یعنی کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار بگیرد؟بلی، میشود. چون سوءاستفادۀ جنسی کودکان یک پدیدۀ جهانی است و ایران تافتۀ جدابافته نیست! بیشتر کسانی که این مقاله را میخوانند شاید به یاد بیاورند که در دوران مدرسه یا در هنگام بازی با همسن و سالان گپهای بطور ضمنی و غیرمستقیم به گوشِشان میخورده؛ قصهها و شایعاتی میشنیدهاند: «فلانی با فلانی است»؛ «فلانی بچۀ خوبی نیست»؛ «فلان دختر بد است»؛ و…بعضی از خوانندگان شاید خودِ شان قربانیِ سوءاستفاده جنسی بوده اند.سوءاستفاده جنسی از کودکان معمولاً پوشیده میماند و شرمِ حاصل از آن سبب میشود تا بسیاری از قربانیان خاموش بمانند.آنچه که امروزه شنیده می شود و بسیاری از این شایعات به شکل مستقیم یا غیرمستقیم اشاره به این دارند که چنین حوادثی اتفاق میافتند.
سوءاستفاده جنسی از کودک یعنی چه؟
سوءاستفاده جنسی از کودکان نوعی از سوءاستفاده است که از طریق آن یک فرد بالغ یا نوجوان با سوءاستفاده از یک کودک به ارضای جنسی میرسد. بهعبارتی، سوءاستفاده جنسی از کودک، سوءاستفاده از قدرت است که طیِ آن فرد بزرگتر، قویتر، و آگاهتر، از کودک برای ارضای جنسی، لذت بردن عاطفی، و گاه بدست آوردن پول، سوءاستفاده میکند.۱
سوءاستفاده از کودک یک عمل جسمی و یک تجربۀ روانی است. بعنوان یک عمل جسمی، سوءاستفاده جنسی رفتارهای را که همراه با تماس با کودک یا بدون تماس با کودک اند شامل میشود. از نظر روانی، سوءاستفاده جنسی نشاندهنده سوءاستفاده از قدرت است که طیِ آن عامِل سوءاستفادهگر به ارضای جنسی و عاطفی میرسد، ولی این کودک است که آسیبدیده و گیج باقی میماند.
انواع سوءاستفاده جنسی از کودکان عبارت اند از: برقرار کردن ارتباط جنسی (بدون درنظرداشت عاقبت آن)، نشان دادن اعضای تناسلی خود به کودک؛ تماس جسمی؛ و استفاده از کودک برای پورنوگرافی.
تعریف بالا را به دقت و یکبار دیگر بخوانید، چون بسیاری فکر میکنند تنها «تجاوز» سوءاستفاده جنسی از کودکان است، و این باور نادرستی است. هر عملی (چه همراه با تماس باشد چه نباشد) – که به منظور ارضای جنسی و اِعمال قدرت فرد بزرگتر بر فرد کوچکتر (کودک) انجام شود، شامل سوءاستفاده جنسی است. زمانیکه این سوءاستفاده توسط یکی از اعضای خانواده اِعمال میشود به آن incest یا زنا با محارم میگویند.۲
باور دیگر این است که قربانیان فقط دختر اند. این باور هم نادرست است. کودکان پسر و دختر قربانیِ سوءاستفاده جنسی اند، البته دخترها در مجموع بیشتر موردِ سوءاستفاده قرار میگیرند.
سوءاستفادهگران چه کسانی اند؟
ولی مسئله تنها این نیست. درست است که «بچه بازی»، یکی از شنیعترین و سیستماتیکترین نوع سوءاستفاده جنسی، جسمی، و روانی از کودکان است، ولی این تنها فُرم سوءاستفادۀ جنسی از کودکان نیست. بسیاری به اشتباه فکر میکنند که افرادی که کودکان را مورد سوءاستفاده قرار میدهند افرادی اند با نگاههای تهدیدکننده، چشمانی از حدقهبرآمده، لباس نامنظم، و چیزهای دیگری که او را از دیگران متمایز میکند. نهخیر، این باوری اشتباه است. مطالعات در سراسر دنیا نشان میدهد که افرادی که دست به این کار میزنند، معمولاً به راحتی قابلتمایز نیستند، چون فردی که در این کار دخیل است شاید: یکی از اعضای خانواده باشد؛ یکی از آشنایان باشد؛ مُدّرس باشد؛ معلم باشد؛ یکی از افراد قابلِاعتماد باشد؛ کارگری باشد که در منزل کار میکند؛ یک دوست با سن بالاتر باشد؛ و…
معصومیت کودکان گاه به راحتی مورد سوءاستفاده کسانی قرار میگیرد که در نهایت این کودکان را مورد آزار جنسی قرار میدهند.
باور نادرستِ دیگر این است که وقتی کودکی به «بلوغ» میرسد، یعنی اینکه به بزرگسالی رسیده و از درک و فهم یک انسان بالغ برخوردار است. اول اینکه وقتی کودکان به «بلوغ جنسی» میرسند، این به معنای رسیدن به «بلوغ عاطفی» نیست. بسیاری از کودکان در سن ۱۳ تا ۱۵ به ابتدای بلوغ جنسی میرسند، در حالیکه این ابداً نشاندهنده بلوغ عاطفی نیست. کودک نیاز به چندین سال دیگر دارد تا تجارب زندگی کردن را فرا گیرد و حداقل سطح هورمونهایش برابر شود. حتا ابتدای بلوغ جنسی همراه با بلوغ جسمی/فزیکی نیست. یک کودک از زمان رسیدن به بلوغ جنسی چندین سال دیگر فرصت دارد تا به رشد جسمیاش افزوده شود. بنابر این، این نادرست است که بگوییم همین که کودک یا نوجوانی شروع به داشتن رویاهای جنسی کرد یا عادت ماهانهاش شروع شد، یعنی اینکه بالغ شده است.
یک قربانی میگفت که وقتی پدر و مادرش خانه نبودند، همسایهاش به بهانۀ کمک میآمده و او را مورد سوءاستفاده قرار میداده. قربانیِ دیگر گزارش میداد که یکی از اقوامش که در خانۀ شان مصروف کار بوده او را به اتاق دیگری میبرده، در را میبسته، و او را لمس میکرده تا اینکه «آبی سفید» از «آنجایش» میآمده. بعد برایش میگفته که اگر به کسی بگویی «وای به حالت».
بعضی از نوجوانان گرفتار «تجاوز ملاقاتی» یا date rape می شوند یعنی نوجوان زیر 18 سال بنابر عدم تجربه با کسی قرار ملاقات میگذارد و ندانسته در دام او میافتد و در مواردی به او تجاوز جنسی میشود.
انواع عمده child ahuse :
سوء استفاده بدنی، احساسی و جنسی و غفلت
– سوء استفاده بدنی:
وارد کردن ضربه و صدمه فیزیکی روی یک بچه. این ممکن است شامل سوختن، ضربه زدن، تنبیه کردن، لرزاندن، لگدزدن، زدن یا صدمه بطور دیگر به بچه. والدین یا سرایدار ممکن است قصد صدمه به بچه را نداشته باشند. صدمه یک تصادف نیست.این ممکن است هرچند نتیجه نظم بیش ازحدیا تنبیه بدنی با شلوار لی برای سنین بچه ها نامناسب است.
سوء استفاده احساسی:
( همچنین بعنوان سوء استفاده کلامی، ذهنی، بدرفتاری و روانشناختی شناخته شده) شامل فعالیت ها یا شکست های انجام شده بوسیله والدین یا سرایداری که ایجاد شده یا می تواند ایجاد کند اختلال رفتاری، شناختی، احساسی یا ذهنی جدی را. این می تواند شامل والدین یا خدمتکار خانه باشد که استفاده می کنند اشکال غریب و افراطی تنبیه مثل توقیف در یک اتاق خلوت و تاریک یا مقید به نشستن روی صندلی برای زمان طولانی یا تهدید و ایجاد وحشت برای بچه.
سوء استفاده جنسی:
رفتار جنسی نامناسب با یک بچه. این شامل نوازش آلت تناسلی ، آمیزش، زنا با محارم، زنای بر عنف، استشمار جنسی می باشد.
نشانههای سوءاستفاده جنسی
حالا چطور بدانیم که یک کودک مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته است؟
صدمۀ روانی یا تروما: نشانههای سوءاستفاده جنسی میتوانند مستقیم، غیرمستقیم، مزمن، و پنهان باشند.۳ سوءاستفاده جنسی میتواند سبب صدمۀ روانی شدید گردد که ذهن و روان کودک را خسته و فرسوده میسازد. کودکان آسیبدیده معمولاً صحنههای سوءاستفاده را به یاد میآورند و درد و رنج حاصل از آن را دوباره تجربه میکنند. بعضی از جاها یا وسایل نیز یادآور آن خاطرات دردناک اند. مثلاً قربانیای نقل میکرد که بعد از سالها هنوز بوی عطر مخصوص سبب میشود تا سوءاستفاده به یادش بیاید. قربانی دیگری گزارش داد که بعد از اینکه چندین سال از حادثه گذشته هنوز تمرکز کردن برایش مشکل است، نمیتواند درست درس بخواند، و شب تجاوزگر را در خواب میبیند.
تغییر در رفتار: در خُلق و خوی کودک نیز میتواند تفاوت ایجاد . کودک شاید گوشهگیرتر و ترسیده شود. در زمان صحبت کردن مستقیم به طرف چشمان مخاطب نگاه نکند. رفتارش توأم با شرم باشد. درس خود را درست نتواند بخواند. با برادران و خواهرانش جنجال کند. زود زود عصبانی شود.
تغییر در گفتار: کودک شاید بطور مستقیم یا غیرمستقیم به سوءاستفاده اشاره کند. مثلاً بگوید: او خود را روی من انداخت و بعد من چیز سختی را احساس کردم که در بین پاهایم فرو میرود. پس و پیش رفت و بعد ناله کرد و از رویم برخاست.
کودکان کمسنتر شاید بگویند: او به اینجایم دست زد (اشاره به آلت تناسلی). بعد به من گفت که به هیچکس نگویم!
بعضی از کودکان شاید بطور مستقیم به این موضوع اشاره کنند. مثلاً: او کارهای میکند که من دوست ندارم!
تغییر در بازی: کودک شاید در هنگام بازی کردن با عروسک یا اسباببازی دیگر، به شکلی از اشکال رفتارهای جنسی را به نمایش بگذارد. یا در زمان نقاشی، به نوعی این موضوع را بیان کند. معمولاً بعضی از متخصصین از این روش برای ارتباط با کودک و تحقیق در بارۀ سوءاستفاده جنسی کمک میگیرند.
نشانههای جسمی: معمولاً سوءاستفاده جنسی نشانۀ جسمی آشکار به جا نمیگذارد، مگر اینکه تجاوز با کودک کمسن صورت گرفته و سبب وارد شدن صدمات جدی به بدن، بخصوص آلت تناسلی او باشد. مواردی دیده شده که چون سوءاستفاده همراه با آمیزش همراه بوده سبب پاره شدن جدار واژن یا مقعد و در نتیجه خونریزی و عفونت شده است. در موارد دیگر، در صورتیکه کودک دچار امراض آمیزشی یا Sexually Transmitted Diseases شد باید صد در صد مسئله سوءاستفاده جنسی را در نظر گرفت.
افسردگی، اضطراب، اعتیاد، کمجرأتی، و اختلالات شخصیتی از جملۀ عوارض درازمدت سوءاستفاده جنسی اند.
نشانهها و عوارض درازمدت سوءاستفاده جنسی عبارت اند از: مشکلات رفتاری به مانند قانونگریزی و رفتار ضد اجتماعی؛ اعتیاد؛ افسردگی؛ اضطراب؛ کمجرأتی؛ دردهای مزمن؛ اختلالات شخصیتی؛ و در مواردی حتا افکار خودکشی و اقدام به خودکشی.
چرا کودکان خواستار کمک نمیشوند؟
شما شاید با خواندن سطور بالا از خود پرسیده باشید، اگر کودکی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، چرا دنبال کمک نمیرود؟ کودکان معمولاً این موضوع را پنهان میکنند، چون:
اول: بسیاری از آنها به آن درجه از رشد روانی نرسیده اند که بفهمند کاری که روی آنها صورت گرفته، سوءاستفاده است. و چون در موارد زیادی این کار توسط یک آشنا انجام میشود، به این نتیجه میرسند که این کار شاید ناشی از «علاقه» و «محبت» باشد، بخصوص که تعداد زیادی از سوءاستفادهگران از این شگرد استفاده میکنند و طوری رفتار میکنند که کودکان تصور کنند سوءاستفادۀ شان ناشی از عشق و علاقه است.
دوم: بسیاری از کودکان بشدت میترسند و این ترس به اندازه ایست که قدرت تمرکز و تصمیمگیری درست را از آنها میگیرد. در بسیاری مواقع این ترس همراه با شرم است. آنها از این میترسند که سبب «بدنام شدن» خانوادۀ خود نشوند. از این میترسند که مورد سرزنش وکتک والدین خود قرار گیرند. بعضی از این کودکان تهدید میشوند. سوءاستفادهگران آنها را تهدید میکنند که اگر به کسی دیگر این موضوع را بگویند عواقب بدی خواهد داشت.
سوم: بعضی از کودکان خود را مقصر میدانند. آنها فکر میکنند که این تقصیر خود شان بوده که مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند و باید احتیاط بیشتری میکردند. آنها در نهایت خود را سزاوارچنین رفتاری میپندارند.
چهارم: صحبت در باره مسایل جنسی در جامعۀ ما یک تابو است؛ ممنوع است؛ با شرم و تمسخر همراه است. در نتیجه صحبت کردن در باره تجارب دردناکی چون سوءاستفاده نیز مشمول این تابو میشود.
پنجم: بسیاری از کودکان به مرحلۀ از رشد روانی نرسیده اند که این تجربه را بصورت درستی بیان کنند. یعنی قدرت بیان شان آنقدر نیست تا واژههای مناسب را بیابند و سوءاستفاده را درست شرح دهند.
ششم: بعضی از کودکان که قربانی زنا با محارم اند حداقل از دو چیز میترسند. یکی اینکه از کسی که آنها را مورد سوءاستفاده قرار داده میترسند. دوم اینکه فکر میکنند با افشای این راز سبب از هم پاشیدن خانواده میشوند. در حقیقت، این کودکان خود را قربانی میکنند تا ساختار خانواده بهم نریزد.
هفتم: یک رویکرد نادرست دیگر این است که بسیاری از مردم کودکان را مقصر میدانند. آنها فکر میکنند که «اگر کودک متوجه خود میبود به این مشکل دچار نمیشد». مثلاً میگویند: «اگر دختر خوبی بود باید احتیاط میکرد». «اگر پسر خانوادهداری میبود باید متوجه خود و رفتار خود میشد». این باور کاملاً نادرست است. این رویکرد سبب میشود تا کودکان درد خود را به تنهایی تحمل کنند و چیزی نگویند، در حالیکه پُرواضح است که یک کودک که به بلوغ روانی و جسمی کامل نرسیده از کجا خوب و بد را درست تشخیص بدهد و موقعیتها را با دقت سبک و سنگین کند؟ آنی که مقصر است سوءاستفادهگر است نه کودک. و بعد کسی که مقصر است همانی است که در حفاظت کودک سهلانگاری کرده، نه خودِ کودک.
هشتم: عدم رسیدگی مسوولین نیز یکی از دلایلی است که سبب میشود کودک و خانوادهاش بعد از آگاهی از سوءاستفاده موضوع را پنهان نگهدارند. وقتی امکانات طبی و ارزیابی روانشناسی درست و معیاری وجود نداشته باشد یا محدود باشد، یا اینکه نیروهای امنیتی زیاد کمککننده نباشند (و حتا در مواردی دستِ شان در یک کاسه باشد)، در آنصورت قربانیان ناامیدانه این زجر را تحمل میکنند.
نهم: کودکان در دهۀ اول زندگی ارتباطات اجتماعی خود را گستردهتر میکنند و دنبال روابط بااعتماد میگردند. وقتی این اعتماد توسط سوءاستفاده جنسی اِعمال شده توسط افراد آشنا در زندگی آنها شکسته شود، آرامش درونی و امنیت روانی شان صدمه میبیند و برای شان مشکل است تا راجع به این تجربه با دیگران صحبت کنند.
منابع:
۱- Child Sexual Abuse, Child Survivors, Mothers, and Perpetrators Tell Their Stories, Jane Gilgun, Alankaar Sharma, 2008
2- همان
۳ – Handbook of Sexual Abuse, Identification, Assessment, and Treatment, Paris Goodyear-Brown, 2012
4. “Study on Child Abuse: India 2007″ (PDF). Published by the Government of India, (Ministry of Women and Child Development).
5 – http://www.heratpaper.com/?p=7248 نگرانی از افزایش اطفال خیابانی در غرب کشور
برگرفته از سایت روان ان لاین
در طول مدت زندگیم با افرادی که در کودکی دچار این معزل اجتماعی و اخلاقی شده اند روبرو شده ام باید اعتراف کنم ویرانگرترین اتفاق برای یک کودک می تواند باشد.
بعله موافقم ، استاد بزرگواری در یک کارگاهی که به منظور بررسی این معضل می پرداخت می فرمودند هیچ جیز به اندازه سوء استفاده جنسی کودکان ، ساختار شخصیت کودک را در هم نمی شکند .
چقدر درناک واقعا 😥
با سلام
خانم قلی پور، همکار محترم
واقعا خیلی خوب هست که تو جامعه ما به مسئله هایی که کمتر توجه و پرداخته می شود شما پرداخته اید
من خود به شخصه در موضوع تجاوزکودکان کار ها و مطالب بسیاری خوندم
خیلی خوشحال می شوم که اگر برایتان امکان دارد منابع این مقاله را ارسال نمایی تا بیشتر مطالعه نمایم
از شما بسیار سپاس گذارم
امیرعلی منصوری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
بسیار عالی و آموزنده بود….