شبکههای اجتماعی در اینترنت عمر زیادی ندارند. از تبدیل فیسبوک به یکی از مهمترین محافل ارتباطی بین افراد در اینترنت تنها چند سال بیشتر نمیگذرد. اما همین چند سال هم ظاهرا برای تاثیرگذاری عمیق بر روابط انسانها کافی بوده است.
برای خیلیها فیسبوک سریعترین و آسانترین راه برقراری ارتباط با دوستان و بستگان است. برای عدهای امکان یافتن دوستان قدیمی است که فیسبوک را جذاب میکند. حس نزدیکی بین افرادی که ممکن است به صورت فیزیکی از هم بسیار دور باشند هم از عوامل دیگر جذابیت این شبکه اجتماعی است. فیسبوک در عین حال به افراد این امکان را میدهد تا بر محدودیتها و مشکلات ارتباط رودررو هم فائق آیند. برای افراد کمرو فیسبوک -یا هر نوع امکان ارتباطی مجازی- بزرگترین فرصت است تا حرفشان را بزنند و احساس خود را بدون ترس و واهمه بیان کنند.
خصلت مجازی بودن شبکههای اجتماعی در ذهن کاربران این شبکهها اغلب این تصور را ایجاد کرده است که گویی محدودیتها یا قوانین و قواعد عرفی حاکم بر ارتباطات در دنیای واقعی، مشمول رفتار آنلاین آنها نمیشود. اما در واقع، نتیجه یکی است و این تنها وسیله ارتباطی و محل آن است که فرق کرده است. همین تصور شاید به یکی از عوامل مهم در به وجود آمدن انواع و اقسام سوءتفاهمها، تنشها و مشکلات بین افراد، بهویژه بین زوجها بدل شده است.
در گذشته هنگام بیان موضوعی خصوصی در یک میهمانی، اغلب نگاهی نیز به اطراف میانداختیم تا مطمئن شویم فقط فرد یا افراد مورد نظر شنونده باشند. اما در فضای مجازی بسیاری از کاربران ممکن است بیتوجه به گستره وسیع دوستان فیسبوکی خود، همان موضوع را با تعداد بیشتری در میان بگذارند. موضوعی که ممکن است لزوما برای شریک زندگیشان خوشایند و قابل تحمل نباشد.
از همین رو است که عضویت در این سایتها درصورتی که به ماهیت آنها بیتوجهی شود، بازی با آتش است. بیتوجهی به قواعد عرفی که در دنیای بیرون به صورت خودکار بر روابط حاکم است، در فضای مجازی به مشکلاتی دامن میزند که به مراتب تبعات پیچیدهتری خواهند داشت.
عامل طلاق
در سالهای اخیر داستانهای مختلفی درباره تبعات ارتباطات مجازی کاربران شبکههای اجتماعی در رسانهها منتشر شدهاند. به تازگی برخی آمار و ارقام رسمی و غیررسمی علت یکسوم طلاقها را در کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا به عضویت در شبکههای اجتماعی، بهویژه فیسبوک نسبت دادهاند.
حتی کار به جایی رسیده است که وکلا و حقوقدانان هم فیسبوک را عامل مخربی در روابط زناشویی قلمداد میکنند. آنها به مشتریان در حال جدایی خود پیشنهاد میکنند تا وقتی مراحل قانونی طلاق طی نشده است به عضویت خود در فیسبوک پایان دهند و از انتشار هرگونه پستی در آن خودداری کنند. چرا که دادگاهها میتوانند از فیسبوک به عنوان سند در روند رسیدگی به پروندههای طلاق استفاده کنند.
اگر در گذشته پیدا کردن شواهدی که نشاندهنده عدم وفاداری همسر باشد به راحتی میسر نبود، امروزه استناد به عکس، ویدیو و پیغامهای رد و بدل شده بر صفحه فیسبوک میتواند شواهدی برای اثبات بیتوجهی، عدموفاداری و روابط خارج از ازدواج تلقی شود.
برای توضیح و یافتن علت بروز تنش بر اثر رفتار افراد در شبکههای اجتماعی، نگاهی به ساختار رابطه نزدیک آنها ضروری است. زوج، یک نهاد اجتماعی کوچک است. نهادی که هویتش بر پایه اعتقادات، سلایق و اهداف دو نفری تعریف میشود که آن را تشکیل میدهند. در عین حال این نهاد مانند هر نهاد دیگر اجتماعی نیازمند به رسمیت شناخته شدن توسط دیگران و دنیای بیرون است. دنیای بیرون هم انتظارات خاص خود را دارد. انتظاراتی که شاید بعضیها علیرغم میل باطنی خود به آن تن دهند تا صرفا همرنگ جماعت شوند.
امروزه برای اغلب افراد داشتن تلفن همراه، آدرس ایمیل و حتی عضویت در شبکههایی نظیر فیسبوک از جمله این انتظارات محسوب میشود. در سالهای اخیر نیز زوجها باهم بودن و رسمیت رابطهشان را در چنین شبکههایی اعلام میکنند و انتظار دارند که دیگران هم آنها را به عنوان زوج به رسمیت بشناسند.
هویتی که قبلا تنها با داشتن یک ‘حلقه’ به دست و معرفی همسر به فامیل و آشنایان صورت میگرفت، اکنون تنها با یک کلیک و تغییر پروفایل در شبکههای اجتماعی و جایگزینی عکس قبلی با یک عکس دونفره انجام میشود. پس اگر شبکههای اجتماعی امکان رسمیت دادن به روابط عاطفی را دارند، آیا میشود که نقششان را در این روابط نادیده گرفت؟
سوءتفاهمهای ناشی از به اشتراک گذاشتن بخشی از اطلاعات شخصی از طریق یک نوشته، عکس یا ویدئو بخصوص برای آنهایی که به تازگی وارد یک رابطه عاطفی شدهاند و ممکن است شناخت کافی از هم نداشته باشند، میتواند خطری جدی برای رابطه محسوب شود.
معمولا در ابتدای یک رابطه، دو طرف نیاز شدیدی به باهم بودن دارند و اکثرا ترجیح میدهند که وقت آزادشان را با هم صرف کنند و پیلهای دور خودشان بتنند. عضویت در یک شبکه اجتماعی ممکن است سوراخی در این پیله شکننده ایجاد کند و مانع شکلگیری اعتماد متقابل شود. اعتمادی که از عوامل حیاتی عبور موفق از این دوران محسوب میشود.
حوزه شخصی، حوزه زناشویی
بعضی از کسانی که به خاطر مشکلاتی مربوط به شبکههای اجتماعی به من و دیگر همکاران مشاورم مراجعه میکنند، فیسبوک را عامل شروع جروبحثهای خود میدانند. آنها میخواهند بدانند که در چه نوع رابطهای قرار گرفتهاند؟ آیا ریشه اختلافشان بیاعتمادی، حسادت و حساسیت بیش از حد آنهاست یا در رابطهای قرار گرفتهاند که طرف مقابل به برخی از اصول بنیادینی که لازمه تداوم یک ارتباط سالم است، پایبند نیست.
اینجاست که فرصت مناسبی فراهم میشود تا توجه آنها را به سوالی اساسی جلب کرد: به عنوان عضوی از یک رابطه زناشویی چه چیزهایی را مربوط به حوزه شخصی میدانند و چه چیزهایی را به حوزه زناشویی نسبت میدهند، حوزهای که به شخص مقابل هم مربوط میشود.
به نظر من زوجها بخصوص در ابتدای یک رابطه، باید تعریف مشخصی از حوزه شخصی و حوزه زناشویی داشته باشند. انتقال برخی مسائل زناشویی به دیگران از هر طریقی که باشد، همیشه برای طرف مقابل قابل پذیرش نیست و گذاشتن برخی اطلاعات روی فیسبوک هم از این قاعده مستثنی نیست.
بعضی زوجها معتقدند که اختلاف سلیقه، نارضایتیهایشان از یکدیگر و دلخوریهای کوچکی که بینشان پیش میآید، تنها و تنها به خودشان مربوط است و تا جایی که امکان دارد، خودشان باید آنها را حل کنند. این گروه تصور روشنی از حریم خصوصی خود دارند و به تبع آن، اطرافیانشان نیز حد و مرزهای این حریم را رعایت میکنند.
گروهی دیگر، برعکس، کوچکترین حرف، عمل و رفتار همسرشان را به اطرافیان منتقل میکنند. مرز حوزه شخصی و عمومی این افراد چندان روشن نیست و در نتیجه، دیگران هم نمیدانند که چه زمانی و کجا آن را محترم بشمارند. این دسته عادت دارند که در پستهایشان (در شبکههای اجتماعی) خصوصیترین اتفاقات زندگیشان را از طریق نوشته، عکس یا فیلم به اشتراک بگذارند. محتویاتی که به برخی از کاربران دیگر در فضای مجازی امکان لایک زدن یا نظر دادن میدهد. نظری که ممکن است خوشایند همسرشان نباشد و موجبات دلخوری او را فراهم آورد، حسادت او را تحریک کند یا احساس امنیت را از او بگیرد.
طبیعتا احتمال اینکه عضویت در شبکههای اجتماعی برای گروه اول ایجاد مشکل کند، به مراتب کمتر از گروهی است که مرزبندی مشخصی بین حوزه فردی و زناشویی خود با حوزه عمومی ندارند.
آینه تمام قد
فضای مجازی نه تنها امکان معاشرت را علیرغم فاصله جغرافیایی کاربران با هم فراهم میکند، بلکه به بسیاری، امکان بیان نکاتی را میدهد که در فضای غیرمجازی نمیتوانند به زبان بیاورند. این خصلت، روابط را در چارچوب فضای مجازی بخصوص برای آنهایی که یاد نگرفتهاند حد خود را با دیگران مشخص کنند یا تفاوتی بین حوزه فردی و حوزه زوج و عمومی بگذارند، پیچیده میکند.
اگر در یک مهمانی مردی زنی را جذاب ببیند، یا به خودش اجازه نمیدهد چنین چیزی را به زبان بیاورد یا اگر هم چیزی بگوید، معمولا آن را به طور خصوصی مطرح میکند. اما این فرد ممکن است در فضای مجازی برای لایک زدن عکس همان زن ملاحظاتی را که در مهمانی در نظر میگرفت، فراموش کند و نظری هم زیر عکس بگذارد. لایک و نظری که همزمان شاید صدها نفر از آن مطلع شوند.
اگر افراد بیدلیل و به شکل بیمارگونه شکاک نباشند، معمولا فقط وقتی به هم مشکوک میشوند که یا اساسا نتوانستهاند محیط امنی در رابطهشان ایجاد کنند یا اعتمادشان به دلایلی از طرف مقابل سلب شده است
به باور من، فیسبوک به خودی خود خطری برای روابط زناشویی نیست. فیسبوک در واقع همچون آینه تمام قدی است که واقعیتهای موجود را منعکس میکند. اگر افراد بیدلیل و به شکل بیمارگونه شکاک نباشند، معمولا فقط وقتی به هم مشکوک میشوند که یا اساسا نتوانستهاند محیط امنی در رابطهشان ایجاد کنند یا اعتمادشان به دلایلی از طرف مقابل سلب شده است. در چنین شرایطی قبلا سراغ نامهها و دفترچه خاطرات و وسایل شخصی هم میرفتند و امروزه سراغ ایمیل، تلفن همراه و فیسبوک همدیگر میروند.
کسانی که بعد از مدتها بودن در یک رابطه و داشتن فرصت کافی برای شناخت یکدیگر، به خاطر نداشتن رمز ایمیل همسرشان، تعداد دوستان زن یا مردش، اجتنابش از گذاشتن عکس دونفری و ذکر اینکه مجرد است یا متاهل، با هم جروبحث و دعوا میکنند، شاید بهتر باشد دلیلش را جای دیگری جستجو کنند.
آنها حتما باید با هم درباره انتظاراتشان از یکدیگر و تعریفی که هرکدام از رابطه دارند، صحبت کنند. تعریف ما از حوزه شخصی به تجربه ما در محیط خانوادگی که در آن بزرگ شدهایم، مرتبط است. ممکن است فردی در محیطی بزرگ شده باشد که مرزهای حوزه شخصی در آن پررنگ بوده است و در نتیجه به حفظ فضای خصوصی در رابطه زناشویی خود حساس باشد. چنین فردی احتمالا نه خود به سراغ تلفن و ایمیل همسرش میرود و نه به او اجازه چنین کاری را میدهد. رفتاری که ممکن است برای طرف مقابل -بخصوص وقتی از محیط خانوادگی کاملا متفاوتی میآید- قابل فهم و پذیرش نباشد و به حساب پنهانکاری و ریگی در کشف داشتن گذاشته شود.
گاه سوءتفاهم تنها و تنها به خاطر درک متفاوت از حوزه شخصی بروز میکند و همیشه نباید آن را به حساب عدمعلاقه یا بیتوجهی یا خیانت گذاشت. فهم و درک متقابل از انتظارات طرف مقابل قطعا میتواند مانع بروز بسیاری از مشکلات زوجها شود که در آن صورت، طبیعتا نه فیسبوک و نه هیچ محیط مجازی یا واقعی دیگری هم نمیتواند رابطه را به خطر اندازد.
منبع : سایت شهرزاد پور عبدالله