یکی از دلایلی که مردها در مقایسه با زنها اهمیت کمتری به عشق، احساسات و روابط میدهند، در تفاوتهای ساختمانی میان مغز مرد و زن نهفته است؛ چرا که مغز مردها به سختی میتواند از تفکر به سمت احساسات و عواطف تغییر عملکرد بدهد.
شاید این موضوع را از قبل نیز میدانستید که مغز مردها با مغز زنها تفاوتهایی دارد؛ از جمله اینکه مغز مردها تخصصیتر از مغز زنان است.
لیکن این تنها به این معناست که تقسیم کار در آن صورت گرفته است. به عبارت دیگر نیمکرهٔ راست مغز مردها با عملکردهای بینایی و فضایی و همچنین احجام سروکار دارد (فعالیتهایی نظیر کسب مهارتهای جسمانی، تطابقهای چشمی و ماهیچهای)، در حالی که نیمکرهٔ چپ، به مهارتهای گفتاری و شناختی اختصاص یافته است (مهارتهایی نظیر بیان احساسات و درک مسائل انتزاعی).
محققین چنین دریافتهاند که نیمکرهٔ راست در پسربچههای کوچک رشد و تمایز بیشتری از نیمکرهٔ چپ دارد. نتیجهٔ چنین حالتی آن است که دختر بچهها درمقایسه با پسر بچهها، «گفتاریتر» و «کلامیتر» هستند. به همین علت است که اغلب مردها در مقایسه با زنها از مهارت گفتاری کمتری برخوردارند.
از طرفی مغز زنها «عمومیتر» است. به این معنا که هر دو نیمکرهٔ راست و چپ مغز زنها با هم روی مشکلات کار میکند و هردو عملکردهای مشابه دارند و تقسیم کار بین آنها صورت نگرفته است. درست به همین دلیل است که بعضی از مردم احساس میکنند مردها در مقایسه با زنها از سرعت تصمیم گیری و قابلیت درک بیشتری برخوردار هستند، در واقع چنانچه یکی از نیمکرههای مغز زنی آسیب ببیند، نیمکرهٔ دیگر که قادر به کپی کردن تمامی قابلیتهای نیمکرهٔ تخریب شده است، میتواند مسئولیت تمامی کارها و عملکردهای زندگی او را به عهده بگیرد. نظیر این حالت در مورد مردان صادق نیست.
چنانچه نیمکرهٔ چپ مغز مردی به واسطهٔ سکتهٔ مغزی آسیب ببیند، این امکان وجود دارد که توانایی تکلم را از دست بدهد؛ چرا که نیمکرهٔ راست مغز مردها، تنها میتواند عملکردهای بینایی و فضایی را سازمان دهی کند.
حال از این تفاوت مغز مردها و زنها چه نتیجهای میتوان گرفت؟
این تفاوتها، علت اینکه چرا مردها به سختی میتوانند از تعقل و عقلانیت به یک باره به سمت احساسات و عواطف تغییر موضع بدهند را به طور کامل توضیح میدهد. به عبارت دیگر گویی جایگاه مردها بیشتر در سرشان است تا در قلبشان. در رشته پزشکی سنتی به این دو نوع عملکرد، عملکردهای مغز راست و عملکردهای مغز چپ گفته میشود. به این معنا که مغز یک مرد در مقایسه با مغز یک زن مدت زمان بیشتری احتیاج دارد تا تغییر وضعیت بدهد. بنابراین هنگامی که شما و نامزد یا همسرتان مشغول گفتگو دربارهٔ مسائل مادی و اقتصادی هستید و ناگهان شما دوست دارید به همسرتان محبت کنید و از احساساتتان صحبت کنید، خواهید دید، همسرتان حوصلهٔ این نوع رابطه را ندارد، چراکه به همان سرعت شما نمیتواند از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییرجهت بدهد.
آیا تا به حال اندیشیدهاید که چرا نامزد یا همسرتان در پایان روز و در بازگشت به منزل برای دور شدنش از مسائل کاری به وقت بیشتری احتیاج دارد؟
در حالیکه مغز او به مدت هشت ساعت روی فعالیتهای مغز راست تمرکز کرده است، به راحتی حتی قادر نخواهد بود در خانه را باز کند و به سرعت به وضعیتی احساسی، آسیب پذیر و «ابرازگر» برسد.
آیا تا به حال مشاهده کردهاید چرا هنگامی که با نامزد یا همسرتان به تعطیلات میروید از جانب او توجه، محبت و عشق بیشتری دریافت میکنید؟ آیا متوجه شدهاید در این گونه مواقع گرایش او به روابط جنسی بیشتر میشود؟ تعداد زیادی از زنها به این موضوع اذعان دارند که: «رفتار شوهرانشان هنگامی که به تعطیلات رفتهاند، به طور کامل با زمانی که در خانه هستند، متفاوت است» و شکایت برخی از زنها این است که میگویند: همیشه در پایان تعطیلات و به هنگام بازگشت به خانه وحشت دارند، چراکه همسرشان به تدریج از لحاظ احساسی و عاطفی بستهتر میشود و از دسترس آنها خارج میگردد. در اینجا نیز همان توضیح قبل صادق است.
هنگامی که مردی را از شغل و کارش دور میکنید، نه تنها فشارها و اضطرابهای محیط کاری را از رویش بر میدارید، بلکه به مغزش استراحت میدهید، تا از آن عادت همیشگی، تمرکز هشت ساعته بر روی فعالیتهای مغز راست و تحلیلی دست بر دارد و کمی آرام بگیرد. این باعث میشود همسرتان از لحاظ احساسی امنیت بیشتری داشته باشد و بیشتر و بهتر درکتان کند و نزدیکتان باشد، چراکه دیگر مجبور نیست مرتب از یک عملکرد به عملکرد دیگری تغییر وضعیت بدهد.
راه حلی برای این مسئله:
زنها میتوانند به همسرشان کمک کنند تا استرس کمتری داشته باشند و با صحبت کردن درباره راههایی که در انتقال او از محیط کاری به کانون گرم خانواده میتواند کمک کند، حامی او باشند. در زیر توصیههایی در این خصوص آورده شده است:
– روشهایی بیابید تا نامزد یا همسرتان بتواند به وسیلهٔ آن تنشهای کاری و شغلیش را در پایان روز کاهش دهد برای مثال: با ورزش کردن، قدم زدن، دراز کشیدن، گوش دادن به سکوت یا موسیقی آرام بخش و ماساژ شانهها و پاها. باید بدانیم گوش دادن به اخبار و یا روزنامه خواندن، همیشه بهترین روشها برای کسب آرامش و استراحت نیستند، چراکه هردو به تفکر و تمرکز ذهنی نیاز دارند.
– به مجرد ورود همسرتان با مسائل و مشکلات احساسی و عاطفیتان به او هجوم نبرید. به او وقت بدهید تا آرام گیرد.
– به خاطر داشته باشید که نظیر همین توصیهها را نیز در مورد خودتان به کار ببندید گرچه ممکن است شما نیز مانند همسرتان تمام وقت کار کنید (چه در خانه یا بیرون از خانه)، اما این را بدانید که آرام گرفتن به مراتب برای شما سادهتر است تا به وضعیت احساسی، تغییر حالت بدهید.
منبع: شمیم