رویکردهای درمانی به خیانت زناشویی و بی وفایی همسر2

image2s

رویکرد میان سیستمی فایف، ویکس، و گامبسیا در درمان خیانت زناشویی

   رویکرد بین سیستمی مدل بالینی جامع و تجربی است که برای کمک به زوجین به منظور التیام پیامدهای خیانت طراحی شده است (ویکس، گامبسیا، و جنکینز، 2003؛ به نقل از فایف و دیگران، 2008). بر اساس متون تجربی و تجاربت بالینی گسترده‌ی صاحب‌نظران، رویکرد بین سیستمی هم چارچوبی نظری برای مفهوم سازی مشکلات زوجین و نیز رهنمودهایی را برای مداخله و درمان ارائه می‌دهد….

   رویکرد بین سیستمی مدل بالینی جامع و تجربی است که برای کمک به زوجین به منظور التیام پیامدهای خیانت طراحی شده است (ویکس، گامبسیا، و جنکینز، 2003؛ به نقل از فایف و دیگران، 2008). بر اساس متون تجربی و تجاربت بالینی گسترده‌ی صاحب‌نظران، رویکرد بین سیستمی هم چارچوبی نظری برای مفهوم سازی مشکلات زوجین و نیز رهنمودهایی را برای مداخله و درمان ارائه می‌دهد.

   همان گونه که نام این رویکرد تلویحاً اشاره دارد، رویکرد میان سیستمی، بر یک جهان بینی سیستمی مبتنی است که در آن، تعاملات هر دو طرف رابطه به لحاظ کارکردی تقابلی[Reciprocal] و به هم پیوسته قلمداد می‌شود. حتی در مواردی که آشکار یک شریک خطاکار وجود دارد، خیانت به صورت یک مسأله‌ی رابطه‌ای مفهوم سازی می‌شود. دیدگاه سیستمی مشارکت بیشتری را از سوی هر دو طرف رابطه در فرایند درمان فراهم می‌سازد. هر چند این رویکرد خیانت را از دیدی سیستمی بررسی می‌کند، پدیدآورندگان این رویکرد، اعتقاد ندارند که شرایطی وجود دارد که پیمان شکنی در تعهد به انحصاریت در یک رابطه را توجیه می‌کند. خیانت همیشه خطا است، و درمانگر می‌بایست به شیوه‌ای غیرقضاوت‌گرانه به زوجین بفهماند که خیانت و فریبکاری مرتبط با آن در یک رابطه‌ی تعهدآمیز پذیرفتنی نیست. به واسطه‌ی خیانت. به واسطه‌ی خیانت زوجین به هم رنج می‌کشند و می‌بایست با هم درمان شوند. رویکرد بین سیستمی درمان را از طریق ادغام جنبه‌های درمان فردی و زوجی درون یک جهت گیری سیستمی ارتقاء می‌بخشد. سه جنبه‌ی بنیادی و به هم پیوسته‌ی سنجش و درمان به قرار زیر می‌باشند:

1. ریسک فاکتورهای فردی: زوجین، به صورت فردی باورها، انتظارات، مکانیزم‌های دفاعی، و عواملی از این قبیل را با خود وارد رابطه می‌سازند.

2. پویایی‌های رابطه­ی زوجی: زوجین الگوهایی را در رابطه بر اساس سبک‌های ارتباطی، حل تعارض، نقش‌ها و … ایجاد می‌کنند.

3. تأثیرات خانواده‌ی اصلی: هر یک از زوجین از خانواده‌ی اصلی خود تأثیر می‌پذیرد(فایف و دیگران، 2008).

   اگر چه، فرایند درمان ممکن است به طور خاص بر روی یکی از جنبه‌های ذکر شده متمرکز شود، متخصصان بالینی ممکن است هم پوشی قابل توجهی از مسائل فردی، زوجی، و خانواده‌ی اصلی را بیابند و ممکن است به طور هم‌زمان به این مسائل بپردازند.رویکرد بین سیستمی نه صرفاً بر حل مشکل تمرکز دارد و نه هدف آن بازگردانی رابطه به پیش از خیانت است. در عوض، رویکردی رشد مدار است که هدف از آن یاری رساندن به زوجین در به فعل درآوردن پتانسیل رابطه تا جایی که امکان دارد می‌باشد (ویکس و هوف[Hof]، 1995).

   فرایند بازسازی نوعاً مملو از نوسانات هیجانی است، و پدیدآورندگان این رویکرد دریافته‌اند که یک رویکرد یکپارچه و سیستمی به زوجین و درمانگران کمک می‌کند تا به طور اثربخش پریشانی هیجانی ناشی از افشای خیانت را اداره نمایند. همچنین این رویکرد می‌تواند راهنمایی برای سنجش مسائل فردی و رابطه‌ای مهم، نقش اساسی بخشش، شناسایی و حل و فصل عواملی که منجر به خیانت شده‌اند، و رشد ارتباط که باعث صمیمیت عمیق‌تر و گسترده‌تری می‌شود باشد. درمان خیانت نوعاً از طریق پنج فاز یا مرحله‌ی مرتبط به هم به انجام می‌رسد: 1) مدیریت و سنجش بحران، 2) ملاحظات سیستمی، 3) تسهیل بخشش، 4) درمان عواملی که منجر به خیانت شده­ است، و 5) بالا بردن صمیمیت از طریق ارتباط. هر چند، مراحل درمان به صورت زنجیره‌ای ارائه شده‌اند، اما به گفته‌ی پدیدآورندگان آن غالباً هم پوشی قابل توجهی بین مراحل وجود دارد و این الگوی درمانی امکان انعطاف پذیری و دخل و تصرف را فراهم می‌سازد (فایف و دیگران، 2008).



رویکرد لاسترمن به درمان خیانت زناشویی

لاسترمن (1998)، پیشنهاد می‌کند که بحران خیانت می‌تواند به صورت یک فرصت برای رشد و تغییر در نظر گرفته شود. وی تأکید می‌کند که پس از کشف و برملا شدن خیانت هیچ گونه عمل عجولانه و غیرمنطقی نباید صورت گیرد. او سه مرحله را برای بهبودی از خیانت ارائه می‌کند و مدل خود را طوری توصیف نموده است که بنا به گفته‌ی او به ندرت این مراحل به صورت پشت سر هم دنبال خواهند شد.

لاسترمن (1998)، پیشنهاد می‌کند که بحران خیانت می‌تواند به صورت یک فرصت برای رشد و تغییر در نظر گرفته شود. وی تأکید می‌کند که پس از کشف و برملا شدن خیانت هیچ گونه عمل عجولانه و غیرمنطقی نباید صورت گیرد. او سه مرحله را برای بهبودی از خیانت ارائه می‌کند و مدل خود را طوری توصیف نموده است که بنا به گفته‌ی او به ندرت این مراحل به صورت پشت سر هم دنبال خواهند شد.

   همچنین در درمان خیانت اهداف باید سه مرحله‌ای باشد (لاسترمن، 1995- 1989؛ به نقل از لاسترمن، 2005، ترجمه‌ی خدابخش احمدی و دیگران، 1388). گرچه هر مرحله به مسائل خاص درمانی می‌پردازد، بعید به نظر می‌رسد که آرام و یکنواخت باشد. حتی گاهی درمانگر فکر می‌کند فقط با مرحلۀ اول سروکار دارد، گاه گاهی وارد مرحلۀ اول و دوم می‌شود. یک عامل در درمان موفقیت آمیز این است که می‌توان مرحلۀ دو و سه را قطع نموده و به مرحلۀ بعد از مشکل برگشت، تا زوج‌ها توانایی لازم برای برخورد با مشکل را کسب کنند.

 این مراحل بیشتر حکم یک رهنمود برای درمانگر را دارد تا یک پروتکل درمانی.

مرحله‌ی 1. بازگردانی اعتماد: این مرحله بر صداقت در رابطه به منظور ایجاد اعتماد متمرکز است و این اعتماد بحث در مورد خیانت، پیامدهای آن، و خود رابطه را تسهیل می‌بخشد.

مرحله‌ی 2. بررسی عوامل مستعد کننده: این مرحله زوجین را تشویق می‌کند تا مهارت‌های تازه‌ای را که پایه و بنیان یک رابطه‌ی نیرومند خواهد شد را به وجود آورند. زوجین تشویق می‌شوند تا افکار و احساساتشان را در یک دفترچه یادداشت نمایند و سپس زمان خاصی را برای صحبت با یکدیگر تعیین نمایند. مهارت‌هایی مانند ارتباط اثربخش‌تر و صمیمی‌تر، گوش دادن فعال، و پذیرش مسئولیت فردی.

مرحله‌ی 3. آشتی.این مرحله به تمدید ازدواج/رابطه بر اساس اصل صمیمیت می‌پردازد. تفکر اصلی این است که اگر صداقت و صمیمیت بازگردانی شود، پس صمیمیت می‌تواند به عنوان یکی دیگر از مؤلفه‌های اصلی بهبودی وارد رابطه شود. با این حال این مکان وجود دارد که صمیمیت و اعتماد بازگردانی شود، اما صمیمیت ایجاد نشود. در این نقطه، پیشنهاد می‌شود که زوجین احتمال پایان دادن به رابطه/ ازدواج را در نظر بگیرند (لاسترمن، 1998).

 

رویکرد تلفیقی آتکینز به درمان خیانت زانشویی

 

با اعتقاد برد و همکاران (2007) و کسل و همکاران (2007)، رویکرد تلفیقی آتکینز (2003) یکی از دو رویکرد معتبر تجربی در درمان خیانت شناخته شده است. آتکینز با کاربرد مداخلات و تکنیک‌های دو رویکرد معتبر زوج درمانی یعنی زوج درمانی رفتاری سنتی (TBCT) و زوج درمانی رفتاری یکپارچه­نگر (IBCT) شیوه‌ای اثربخش را در درمان خیانت ایجاد کرده است…

با اعتقاد برد و همکاران (2007) و کسل و همکاران (2007)، رویکرد تلفیقی آتکینز (2003) یکی از دو رویکرد معتبر تجربی در درمان خیانت شناخته شده است. آتکینز با کاربرد مداخلات و تکنیک‌های دو رویکرد معتبر زوج درمانی یعنی زوج درمانی رفتاری سنتی (TBCT) و زوج درمانی رفتاری یکپارچه­نگر (IBCT) شیوه‌ای اثربخش را در درمان خیانت ایجاد کرده است.

زوج درمانی رفتاری سنتی نظریه‌ی رفتاری و نظریه‌ی یادگیری را به کار می‌گیرد. در خلال زوج درمانی، تمرکز بر روی آموزش­ مهارت‌های رفتاری به زوجین است. برای مثال، یادگیری مهارت‌های ارتباطی جدید و بهبودیافته و مهارت‌های حل مسأله برای کمک به مشکلات رابطه‌ای قابل انتظار است (گالیگوس-کار[Gallegos-Carr]، 2008). زوج درمانی رفتاری یکپارچه تکامل زوج درمانی رفتاری سنتی است که از سوی کریستینسن و جاکوبسن (1998، 2000؛ به نقل از گالیکوس و-کار، 2008) بوجود آمد تا همان اصول TBCT را به علاوه‌ی تأکید بر پذیرش هیجانی را به کار بگیرد.

  IBCT فرض می‌دارد که تمام زوجین دارای تفاوت‌هایی واقعی هستند که به دشواری قابل تغییر است، اما این واکنش‌های هیجانی به این تفاوت‌ها است که می‌تواند و اغلب مشکل ساز می‌شود نه تفاوت‌های واقعی (بائوکوم و دیگران، 2006).

   مداخلات در این رویکرد زوج درمانی در جهت متعادل سازی تغییر رفتار فعال هر یک از زوجین و نیل به ایجاد پذیرش بین زوجین در رابطه با این تفاوت‌ها است. برای تأکید بر مؤلفه‌ی پذیرش، راهبردهای اصلی عبارت‌اند از:

1. الحاق همدلانه[ Empathic joining] : این راهبرد با احساسات و واکنش‌ها و برقراری همدلی بین زوجین نسبت به این احساسات سروکار دارد.

2. جداسازی متحدالشکل[Unified detachment] : درمانگر به زوجین کمک می‌کند تا از بیرون به مشکل خود نگاه کنند و الگوهای تعاملی که ممکن است به واسطه‌ی این دید در خود ببینند را شناسایی نمایند.

3.­ برقراری بردباری[Tolerate building] : این راهبرد اساساً از طریق تمرکز بر جنبه‌های مثبت تفاوت‌ها، آگاه‌تر شدن نسبت به تعاملات مشکل ساز، و حساسیت زدایی خودشان از اشارات منفی به تفاوت‌های موجود به زوجین کمک می‌کند تا بردباری خود را بالا ببرند (گالیگوس-کار، 2008).

   در زمینه‌ی خیانت زوجین یاد می‌گیرند که چگونه در مورد مسائل مرتبط با خیانت گفت و شوند کنند و سپس بتوانند تغییر رفتاری مطلوب ویژه‌ای را بیان نمایند. زوجین به کمک یکدیگر، این مشکل را که چه رفتارهای فردی و زوجی در رابطه با خیانت لازم است تا از سوی طرفی صورت پذیرد تا رابطه بهبود یابد را مرتفع سازند. تفاوت‌های زوجین، احساسات، واکنش‌ها و الگوهای رفتاری با استفاده­ از راهبردها و تکنیک‌ها الحاق هندوانه، جداسازی متحدالشکل، و برقراری بردباری مورد هدف قرار می‌گیرند (بائوکوم و دیگران، 2006).

   اگر چه هر یک از این دو رویکرد زوج درمانی به کار برده شده در الگوی آتکینز مفهوم سازی و مداخلات ویژه‌ای برای خیانت ندارند، رویکرد تلفیقی آتکینز در پژوهش‌های به خوبی کنترل شده و آزمایشی (مانند آتکینز، 2003؛ آتکینز و دیگران، 2005). به طور مؤثر در درمان خیانت به کار رفته است.

 

رویکرد هیجان محور (سوزان جانسون) به درمان خیانت زناشویی

 

یکی دیگر از رویکردهای پر اعتبار در درمان خیانت درمان هیجان محور است. سوزان جانسون (2005) درمان هیجان محور و بافت دلبستگی بزرگسال را در درمان خیانت زناشویی به کار می‌گیرد … در این رویکرد، خیانت نخست به عنوان زخم دلبستگی مفهوم سازی می‌شود. در کاربست این رویکرد، اهمیت دلبستگی است که نقش کلیدی دارد نه درجه‌ی درگیری در هر گونه رابطه خاص. برای نمونه، سطح تأثیر یک رابطه‌ی فرا زناشویی طولانی مدت در مقابل یک رابطه‌ی جنسی فرا زناشویی یک‌شبه بر روی همسر زخم دیده قابل پیش بینی نیست….

یکی دیگر از رویکردهای پر اعتبار در درمان خیانت درمان هیجان محور است. سوزان جانسون (2005) درمان هیجان محور و بافت دلبستگی بزرگسال را در درمان خیانت زناشویی به کار می‌گیرد … در این رویکرد، خیانت نخست به عنوان زخم دلبستگی مفهوم سازی می‌شود. در کاربست این رویکرد، اهمیت دلبستگی است که نقش کلیدی دارد نه درجه‌ی درگیری در هر گونه رابطه خاص. برای نمونه، سطح تأثیر یک رابطه‌ی فرا زناشویی طولانی مدت در مقابل یک رابطه‌ی جنسی فرا زناشویی یک‌شبه بر روی همسر زخم دیده قابل پیش بینی نیست. مراحل کلیدی جانسون (2005) شامل این است که درمانگر با دقت یکسری از مباحثات هیجانی بین زوجین را به شیوه‌ای تسهیل می‌نماید که یکی از زوجین اثرات اولیه‌ی خیانت را برای طرف مقابل توصیف می‌کند و این فرصت را به طرفین خود می‌دهد تا نسبت به این توصیفات پاسخ دهد. در ادامه، مراحل درمان شامل یکسری مبادلات هیجانی است و انتظار می‌رود تا زوجین از این طریق به حالات زیر دست یابند: بیان اهمیت دلبستگی جراحت وارده، تجربه‌ی هیجانات به سطح آمده، شناسایی ارتباطات بین خیانت با چرخه‌های منفی موجود در رابطه، اذعان نمودن به درد و رنج شریک زخم خورده، اذعان به مسئولیت شریک خیانت پیشه در زخم دلبستگی/خیانت، و شروعی تازه از سوی شریک زخم دیده در تقاضا نمودن آرامش و مراقبت و واکنش مناسب طرف مقابل به عنوان پادزهری برای تجربه‌ی آسیب‌زای زخم دلبستگی یا خیانت. در آخر انتظار می‌رود که زوجین می‌توانند به همراه یکدیگر روایتی نو از این جراحت را خلق نمایند. جانسون (2005) بحث می‌کند که تمرکز درمان باید از این فراتر رفته و بیشتر بر اعتماد سازی و التیام بخشی متمرکز شود و این امر درمان را وارد مراحل بیشتری از رویکرد هیجان محور می‌سازد.

رویکرد یکپارچه‌نگر گوردون، بائوکوم، و اسنایدر در درمان خیانت زناشویی

پیامدهای خیانت می‌تواند برای کل خانواده آسیب‌زا باشد. با توجه به مفهوم سازی خیانت به صورت ضربه‌ی روانی بین فردی، زمانی که در نظر می‌گیریم که چگونه یک درمان اثربخش را مفهوم سازی و سازماندهی کنیم هم متون پژوهشی مربوط به واکنش‌های وابسته به ضربه‌های روانی و هم متون پژوهشی مربوط به بخشش بین فردی می‌تواند مفید باشند. درمان‌های نشأت گرفته از نظریه‌های ضربه‌ی روانی به مراجعان کمک می‌کنند تا روشن‌تر بر روی ضربه تمرکز کنند و در معرض خاطرات مربوط به آن قرار بگیرند، و به آن‌ها کمک می‌کند تا طرحواره‌های اساسی خود را در مورد چگونگی جهان بازسازی نموده و حس کنترل تازه‌ای را بر پیامدهای وارده بدست آورند….

   پیامدهای خیانت می‌تواند برای کل خانواده آسیب‌زا باشد. با توجه به مفهوم سازی خیانت به صورت ضربه‌ی روانی بین فردی، زمانی که در نظر می‌گیریم که چگونه یک درمان اثربخش را مفهوم سازی و سازماندهی کنیم هم متون پژوهشی مربوط به واکنش‌های وابسته به ضربه‌های روانی و هم متون پژوهشی مربوط به بخشش بین فردی می‌تواند مفید باشند. درمان‌های نشأت گرفته از نظریه‌های ضربه‌ی روانی به مراجعان کمک می‌کنند تا روشن‌تر بر روی ضربه تمرکز کنند و در معرض خاطرات مربوط به آن قرار بگیرند، و به آن‌ها کمک می‌کند تا طرحواره‌های اساسی خود را در مورد چگونگی جهان بازسازی نموده و حس کنترل تازه‌ای را بر پیامدهای وارده بدست آورند (اسنایدر، گوردون، و بائوکوم، 2008). جالب توجه است که این موضوعات در مداخلات مبتنی بر بخشش که به تازگی ایجاد شده‌اند بازتاب یافته‌اند. مطالعات نشان داده است که مداخلات مبتنی بر بخشش که هدف آن‌ها کمک به افراد در چارچوب بخشی شناختی خیانت بین فردی و درک بیشتر علت رخ دادن ضربه‌ی روانی است، در افزایش سطوح بخشش افراد و بهبودی کارکرد روانی آن‌ها در سطوح فردی و زناشویی اثربخش است (ورثینگتون، 2005).

   همسو با مفهوم سازی خیانت به صورت یک ضربه‌ی روانی بین فردی[Interpersonal trauma] و مشابه رویکردهای مبتنی بر ضربه‌ی روانی، و با وجود مفهوم سازی‌های مختلف از بازیابی از جراحت بین فردی، یک مؤلفه‌ی اساسی دربردارنده‌ی ایجاد درکی و فهمی تغییریافته نسبت به علت رخ دادن جراحت یا خیانت و بازسازی یک معنای جدید برای آن حادثه است (راوی و دیگران، 1979؛ به نقل از اسنایدر و دیگران، 2008). الگوی مداخله‌ای ویژه‌ی خیانت طراحی شده از سوی گوردون و همکاران او (2004) بازیابی و بهبودی از یک خیانت را مشابه بازیابی از یک ضربه‌ی روانی مفهوم سازی می‌کند. بنابراین، این درمان عناصر انتخاب شده از متون مربوط به ضربه‌ی روانی را در رویکرد خود وارد می‌کند. همچنین به خاطر این که کشف و بر ملایی یک خیانت غالباً یک پیمان شکنی عمده در رابطه ایجاد می‌کند، این مدل همچنین مراحل سه گانه‌ی بخشش ارائه شده از سوی نویسندگان را نیز ادغام می‌نماید. در واقع این الگوی درمانی راهبردهای شناختی- رفتاری برای زوج درمانی را با راهبردهای  بینش-مدار[Insight-oriented] یکپارچه می‌سازد. مراحل درمانی این رویکرد به طور خلاصه به قرار زیر است:

مرحله‌ی 1. پرداختن به اثرات اولیه‌ی خیانت[Dealing with the initial impact] : به منظور پرداختن به بحران‌های رابطه و اختلال در عملکرد افراد به واسطه‌ی خیانت به زوجین مهارت‌های مدیریت هیجانات و مهارت‌های تصمیم گیری آموزش داده می‌شود.

مرحله‌ی 2. کندوکاو بافت و زمینه خیانت و یافتن معنا[ Exploring context and finding meaning] : مداخلات به زوجین یاری می‌کند تا عوامل درون ازدواج، عوامل خارج از رابطه، و عواملی درون فردی که آسیب پذیری آن‌ها را به خیانت افزایش داده است بررسی کنند.

مرحله‌ی 3. پیش روی[Moving on] : مداخلات به زوجین کمک می‌کند تا باورهای شخصی‌شان راجع به بخشش را کشف نموده و به بررسی این نکته بپردازند که بخشش چگونه می‌تواند به بهبودی و بازیابی از یک خیانت در ارتباط باشد. در آخر، مداخلات شیوه‌های خاصی را برای نیرو بخشیدن به ازدواج و محافظت از آن در برابر تهدیدات آینده به وفاداری مورد استفاده قرار می‌دهد (گوردون و دیگران، 2004).

 

برگرفته از سایت forgive4love.mihanblog.com

 


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.